دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاطمه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
کشتی نوح در کربلا متلاطم می شود وقتی طوفان نوح جهان را فرا گرفت و جناب نوح پیغمبر با یاران در کشتی نشسته و دنیا را گردش می کرد به سرزمین کربلا رسید کشتی دچار گرداب شد و زمین آن را به سوی خود می کشید و نوح از غرق شدن ترسید و دست به دعا برداشت و عرض کرد : پروردگارا من همه روی کره ی زمین را با کشتی زیر پا گذاشته ام و در هیچ جا دچار چنین گرفتاری نشدم که در این نقطه به آن مبتلا گشته ام . جبرئیل نازل شد و گفت : ای نوح اینجا سرزمینی است که حسین نوه ی محمد خاتم پیامبران و فرزند خاتم اوصیا را می کشند . نوح پرسید : قاتل او کیست ؟ جبرئیل گفت : قاتل او لعین آسمان های هفتگانه و زمین است . پس نوح هم چهار بار قاتل حسین (ع) را لعنت کرد و کشتی به سلامت از آن ورطه رهایی یافت و در جودی به زمین نشست . لوح تمسک به اهل بیت در کشتی نوح چون به تلاطم کشتی نوح اشاره شد لازم می دانیم به گزارش جالبی که از سوی باستان شناسی شوروی در مجله ی رسمی و پر تیراژ انقاد نیوز وب در شماره ی تشرین دوم سال 1953 منتشر شده اشاره ای شود زیرا این گزارش هم از نظر علمی و هم از لحاظ دینی به خصوص از نظر معتقدات مذهب تشیّع فوق العاده مهم و با ارزش است مخصوصاَ از جهت اینکه در کشوری این گزارش تهیه و منعکس و منتشر شده که معنویت را پشت سر گذارده و مادی گرایی را پیشه ساخته و اینک خلاصه ی گزارش مذکور از نظر مخاطبان می گذرد: موقعی که باستان شناسان شوروی در منطقه ی معروف به وادی قاف مشغول حفاری بودند در اعماق زمین به چند تخته پاره قطور و پوسیده برخوردند که معلوم شد این تخته ها از قطعات کشتی نوح بوده است و پس از دو سال کاوش تخته پاره ی دیگری یافتند که به صورت لوحی منقوش بوده و از قضا سالم و دست نخورده باقی مانده بود، سطور منقوش در آن لوح از ناشناخته ترین خطوط بود لذا اداره ی کل باستان شناسی شوروی هفت نفر از سرشناس ترین باستان شناس و اساتید خط و زبان روسی و چینی را مأمور تحقیق و بررسی و شناخت خط و مطالب آن نمود که این هیئت پس از 8 ماه مطالعه و بررسی و مقایسه ی حروف با نمونه ی سایر خطوط و کلمات به اتفاق گزارش کردند: 1-       این لوح مخطوط چوبی از جنس همان تخته های مربوط به کاوش قبلی و کلاً متعلق به کشتی نوح است. 2-    حروف و کلمات این عبارات به لغت سامانی یا سامی است که در حقیقت ام اللغات ( ریشه ی لغات) و به سام بن نوح منسوب است. 3-    معنای این حروف و کلمات چنین است: ای خدای من و ای یار من ، به رحمت و کرمت مرا یاری نما. و به پاس خاطر این نفوس مقدسه :محمد، ایلیا( علی)، شبر*( حسن)، شبیر*(حسین)، فاطمه. آنان که همه ی بزرگان و گرامی اند، جهان به برکت آنها برپاست. به احترام نام آنها مرا یاری کن ، تنها تویی که می توانی مرا به راه راست هدایت کنی . بعداً ترجمه ی این کلمات به زبان انگلیسی در مجلات و جراید زیر منتشر شده است: 1-      مجله ی هفتگی « ویگلی میرر » لندن مورخه 28 دسامبر 1953 2-      مجله ی استار لندن مربوط به کانون دوم 1953 3-      روزنامه ی سن لایت منچستر شماره ی مربوط به کانون دوم 1953 4-      روزنامه ی ویکلی یبرر مورخه اول شباط 1954 5-      روزنامه ی الهدی قاهره مورخه 30 مارس 1953 ضمناً محدّث پاکستانی سید محمود گیلانی در کتاب «ایلیا مرکز نجات ادیان العالم » گزارش مذکور را به زبان اردو ترجمه و منعکس نموده و مجله ی بذره نجف در شماره های شوّال و ذی القعده 1385 آنرا از اردو به عربی ترجمه نموده است هم اکنون لوح مورد نظر در موزه ی مسکو در معرض دید توریست ها است. لازم به توضیح است که محل استقرار کشتی نوح به صریح آیه ی شریفه «واستوت علی الجودی» کوه جودی بوده که همان کوه آرارات است(ترکیه). زیرا این کوه به نام های مختلف نامیده شده است: کوه  نوح(فارسی)،کوه جودی(عربی)،اگریداغ(ترکی) و ماسیس(ارمنی )=مازیک و میزه زوزار(کوه کشتی) و دارای دو قله است به نام های نوح بزرگ و نوح کوچک که در مأخذ اسلامی اولی به نام جبل الحارث و دومی به جبل الحویرث موسوم است. منبع: به نقل از مکتب اسلام شماره 10 سال دوازدهم و شماره ی 1 سال سیزدهم. ............................................................. * در روایات آمده : اولین کسی که به نام حسن و حسین نامگذاری شدند فرزندان علی و فاطمه سلام الله علیها هستند که خدا این نام ها را از مردم پوشیده نگه داشته تا نونهالان علی و زهرا به این دو نامگذاری  شدند .« حسن و حسین دو نام از نام های اهل بهشت است که در جاهلیت هیچ کس به این نام ها نامیده نشده است .»
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

درخواست

ای خدای پاک و بی انباز و یار... دست گیر و جرم ما را واگذار بسم ربّ الحسین لا یوم کیومک یا أبا عبدا... همه آرزویم این است ...که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم ... برسم به آرزویی حسینا ! صحبت از آرزو شد؛ گفتند هر کس هر آرزویی و حاجتی که دارد در این شبها از حسین بخواهد.(به قول بزرگی: دین می خواهید حسین، دنیا می خواهید حسین) اما مانده ام چه بخواهم، چه بخواهم که در خور تو باشد؛ آخر شنیده ام که می گویند از بزرگان هر قدر که می توانید حوائج بزرگ بطلبید. مانده ام در این دنیا آیا چیزی هست که بیارزد که از تو بخواهیمش؟ اصلاً دنیا ارزش دارد؟ اماما ! از تو می خواهم که در دنیا و آخرت دست ما را بگیری ! دست ما را بگیری که راه سعادت را گم نکنیم؛ بصیرت داشته باشیم و به دانسته هایمان عمل کنیم و حق و باطل را به هم نیامیزیم. آری این تنها چیز دنیوی است که درخور تمنای از توست. شاها ! از تو می خواهم که به حق علی اصغر ت ما را جزء بندگان خود و خدایت قرار دهی که فاطمه در صحرای محشر در حق ما بگوید:«هذا عبد الحسین». یا حسین ! ما را چنان هدایت کن و جزء عزاداران واقعی ات قرار ده که در آخرت جزء یا لیت گویان نباشیم. به امید آن که شاید برسد به خاک پایت                              چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را                               والسّلام
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

فاطمه

به نام خدا چون روز رستاخیز مرا جست و جو کنند نبود  به غیر تو مهری که رو کنند مهرت چنان گداخت که مورهای تربتم عضوی نیافتند که نیشی فرو کنند                                                   *** فاطمه کیست؟ کسی چه می داند که هدف خدای فاطر از خلقت فاطمه چه بوده است؟ چه نیازی است در میان چهارده معصوم یک زن محوریت عترت را با عصمت خود ( بی آنکه امر امامت را مستقیم بر عهده  داشته باشد؟) به عهده گیرد؟ چرا در روایات ، خلقت آسمان و زمین را از نور مبارک فاطمه (س) بیان می فرماید؟ و به راستی چه رمز و رازی است میان فاطریت «اللّه» و فاطمیت«فاطمه»؟ چه رشته ی امید و پیوندی است که میان ما و فاطمه و فاطر بسته شده است؟ او کیست که جان ها با زمزمه ی نامش انقلابی درونی می یابند و انسان های دشمن ستیز درپس توسل به نامش با آه و ناله شفاعت می خواهند؟ او کیست که خالق عباداتش را به رخ فرشتگان کشیده ، فخر می کند و نام مقدّس خلیفة اللّه را به او انعام می دهد، ظرفیت گسترده ی روحش را ازایمان لبریز ساخته و براین اشباع روح ، مُهر تأیید می نهد؟ فاطمه ، رمزی است میان عرش و خاک ، که آدمیان نظاره گر عروجش بودند. گویی گام های متورمش ، گواه التهاب عشق در اتصال به معشوق گشته اند؟ گام هایی در عبادت ، گام هایی در اتصال خاک به عرش، چنان اوجی که رضایتش رضایت فاطر می شود و خشمش خشم  فاطر. اگر قرار باشد موجودی را در اوج اتصال نشان ملائکه دهند ، تا درس ابتدای خلقت و علّت سجود کائنات را مرور نماید، اگر قرار باشد در روی زمین و زمان تنها یک معصوم لیاقت هم کفوی در همسری او را بیابد، آخرین پیامبر شرافت پدری او و امامت ، افتخار انشعاب از او را ، باید در لابلای تمامی مناجات و آثار عرفان الهی ، نشانی از نام فاطمه موجود باشد . تا راهیان حق به دنبال او بگردند و از هم بپرسند او کیست؟ چه پیامی دارد؟ و کائنات پاسخ دهند: « همانست که تا آدم شنید ، با توسل به او توبه کرد.همان که تا نوح نامش را شنید سکان کشتی را به نام او زد، و تا ابراهیم شنید ، به لرزه در آمده ، و از خدا تقاضای عنایت فرزند دختری نمود ، و .... ، و تا محمّد (ص) شنید ، با استغاثه ،از خدای فاطر دیدارش را طلب نمود . برای زمان دیدارش لحظه شماری کرد و عزیزترین حامیش (خدیجه)  را چهل شبانه روز به اعتکاف خواند ؛ تا جسم زمینه ای شود برای تجلی این عظمت الهی !                                                  ***      شناخت فاطمه در کتاب بحار الانوار ، از حضرت رسول (ص) در حق فاطمه زهرا (س) روایت شده که فرمود : « هر کس به حق فاطمه را بشناسد ، شب قدر را درک نموده ، و فاطمه به این نام نامیده شده ، زیرا مردم از کنه معرفت او منقطع شده اند. » در این روایت دو نکته ی ظریف وجود دارد : 1-    معرفت به فاطمه (س) ، همان ادراک شب قدر است. یعنی شب قدر را کسی درک نخواهد کرد؛ چنان که حق معرفت فاطمه را نیز کسی نمی تواند درک کند. 2-    انقطاع مردم از معرفت حقیقی فاطمه(س). نکته ی دوّم در حقیقت ، نکته ی اوّل را ناممکن و تعلیق نموده است . که فاطمه شناخته نخواهد شد.     حضرت رسول دست فاطمه را گرفت و فرمود: «هر کس او را شناخت ، شناخته است ، و اگر کسی او را نمی شناسد ، (بداند که) فاطمه پاره ی تن من ، روح من و در میان پهلوی من است. »      نتیجه ی این معرفی آن است که مردم باید با پاره ی تن پیامبر (قلب و روح و فؤاد پیامبر) همچون خود پیامبر عمل کنند. حرمت جان پیامبر ، حرمت پیامبر است ،و احترام به جزء، احترام به کل است.                                                          ***    معنای نام فاطمه فاطمه مشتق از فطم است . در مجمع البحرین آمده است: فطیم بر وزن کریم ، طفلی را گویند که از شیر بریده و جدا شود ، و رضای او به نهایت رسیده باشد. همچنین گویند: نفس امّاره مانند طفلی شیر خوار است که چون او را به خود واگذاری، همیشه شیر می خواهد ، و چون از شیر بُریدی ، بریده می شود . لذا فاطمه را طفلی گویند که از شیر گرفته شده ، و به معنای مفطومه است . در تفسیر عسکری ، در خصوص اسم  فاطمه آمده است : خداوند سبحان خود را فاطم خوانده است ؛ یعنی جدا کننده ی اولیای خودش از دشمنان و دخول در بهشت.   *** شفاعت فاطمه      در کتاب علل الشرایع ، مرحوم  صدوق (ره) از محمّد بن مسلم ثقفی روایت کرده است  که از امام محمّد باقر(ع) شنیدم ،فرمود : حضرت فاطمه (س) بر در جهنّم می ایستد ، در آن روز میان هر دو چشم هر مؤمن و کافری نوشته می شود : « هذا مؤمن» ، یا « هذا کافر» . دوستدار فاطمه که گناهکار باشد ، میان دو  چشمش نوشته می شود « هذا محّب» زمانی که این گناهکار را به سوی آتش می برند ، فاطمه (س) در مقام خود عرض می کند :  «الهی و سیدی سمیتنی فاطمه وفطمت بی من تولانی و تولّی ذریتی من النار و وعدک الحق و انت لا تخلف المیعاد.» (خداوندا ، مرا فاطمه نامیدی ، و به جهت من هر کس که مرا و ذریه ی مرا دوست بدارد ، از آتش بُریدی و وعده ی تو حق است و خلاف نمی کنی ؛ پس حق تعالی می فرماید :راست می گویی ، من تو را فاطمه نامیدم  دوستان و ذریه ی تو را از آتش جدا کردم ، وعده ی من حق است ، اینکه آتش را امر کردم ، برای شفاعت تست. پس شفاعتت را قبول می کنم ، تا اینکه ملائک ، انبیاء و اهل موقف بدانند که چه مکان و منزلتی نزد من داری ؛ پس هر کس بر پیشانیش کلمه ی مؤمن نوشته شده است، او را شفاعت کن و داخل بهشت نما ، که شفاعتت مورد قبول است. )                                                     برگرفته از چرا فاطمه ،فاطمه شد؟  جلد اول تحقیقی از سیمین دخت بهزاد پور
  • vahid hajiloo