دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
اوّل که عرض سلام و ادب دارم خدمت دوستان وبلاگی... اگه هنوز خاطرتون باشه مهربانو هستم  که در سه چهار سال گذشته، در وبلاگ برادرم و شبکه ی کتابخوانان حرفه ای فعالیت می کردم. خیلی دوست دارم باز فرصت بشه و فعالیتم را در وبلاگ ادامه بدهم. یادش بخیر گاهی نام کاربری خورشیدبانو می نوشتم، گاهی مهربانو، گاهی هم اسم واقعی خودم.با برخی دوستان هم در شبکه آتیش می سوزوندیم و کلا کل کل داشتیم، با صاحب نظر خدابیامرز، با مشکل گشا، مریم گلی، و ... گهگاهی برخی از کتابهایی که در booki.ir  معرفی و یا نقد می کردم در وبلاگ هم می گذاشتم. زد و به هر دلیلی بوکی دیگه بالا نیامد و ما و برخی از دوستان این شبکه مجازی در وبلاگ هایمان همچنان در ارتباط بودیم. امّا بنده ضمن فعالیت ادبی-هنری با برخی از دوستان بوکی، همچنان این ارتباط را حفظ کردمی. هر چند به دلیل دانشجوییم یک خرده کم رنگ شدهبیشتر  دوستان در جریان ترک تحصیل اجباری من نبودند و نمی دونستند که  به خاطر پاره ای از مشکلات که نمی تونستم ادامه تحصیل بدهم و... کلاً عشق به تحصیل در وجودم به نفرتی بی پایان تبدیل شده بود که فعلا نمیخوام وارد جزئیات بشوم امروز بعد از اینکه دو سال از عمر دانشجوییم میگذره! دخترخانومی از بستگان مان در مورد اتتخاب رشته اش سوالهایی ازم پرسید که مرا به سال 1395 برد. به روزهایی که خودم گل کاشته بودم و جالبه که از رتبه و تراز و درصدهایی که زده بودم ناراضی بودمخلاصه اینکه امروز، کاملاً اتفاقی، سر از دست نوشته ها و دلنوشته های سالهای قبلم درآوردم. مشتی نمونه خروار، متنی رو که بعد از جلسه ی کنکورم نوشتم را من باب حال و هوای امروز نوجوان های عزیز کشورمون، در ادامه مطلب درج می کنم. 
  • ۰
  • ۰

مکتب های ادبی

رئالیسم: یعنی حقیقت جویی و واقع بینی و مشاهده دقیق واقعیت های زندگی همه چیز ورو بدون کم و کاست ودخل وتصرف باید به مردم نشون داده بشه ، آداب نزاکت رعایت نمیکنن واکثر مجسمه هایی که رئالیست ها می سازند بسیار زشت و زننده هست .بیشتر به اوضاع و احوال مردم و به خصوص طبقه پایین جامعه رو بیان میکنن ...معتقدن چه زشت چه زیبا باید همه چیز گفته بشه ...مثل اون چیزی که واقعیت داره ... . گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، هزی جیمس، لئون تولستوی، داستایوسکی، ماکسیم گورکی.و بالزاک از مشوران این سبک هستن سور رئالیسم: فقط خیالی و توهمی و قاطی پاطی نوشتن کارشون هست ....بیشتر افکار فلسفی و روان شناسی توی نوشته ها شون هست ...تا میتونن رویا پردازی میکنن ....میگن هرچی که توی مغز انسان میگذره ، آگاهانه یا غیر ارادی ،حرفهای خودمونی و رویا ها شون رو صادقانه بیارن رو کاغذ ...رویا های درونیشون رو بدون هیچ کم و کاستی بنویسن ....اندره برتون ،لویی آرگون، بالزاک ، از مشهوران این سبک هستن دادائیسم: یه مکتب مزخرفه که خیلی هم طرفدار نداره ...می اومدن نوشته های مثلا روزنامه رو پاره پاره میکردن .. بعدش قاطی پاتی کنار هم میگذاشتن ... کلا مکتب دیونه ها بوده سمبولیسم : از تخیلشون استفاده می کنن وبرای هر چیزی یه سمبول و نشونه و علامت می زارن ....خیلی بی منطق هستن ...بلند پروازن ...غم و اندوه زیاد دارن تو نوشته ها شون ...به واقعیت هم علاقه ندارن ...میگن دنیا بر اساس تفکر نیست ...داستان هاشون هم رمز آلود و مرموز هست ...همه چیز از جمله دنیا ، زندگی ،ارواح و...رازش فاش نشده و اینها میخوان با سمبل نشون بدن این راز ها رو .......مریس مترلینگ، ادگارد الن پو ، مالارمه ..از مشهوران این سبک هستن.ناتورالیسم:  یعنی طبیعت گرایی ...بیشتر در مورد جزئیات مطلب مینویسن ...مکالمات طولانی و عامیانه توی نوشته هاشون هست ...یه جور هایی میگن آدمها با قدرت طبیعیشون می تونن بر هر چیزی پیروز بشن ... زندگی و طبیعت و عشق و کار و شجاعت را بزرگ می دونستن و به ادبیات و هنر جنبه علمی میدن امیل زولا، فالکنر، الفونس دوده از مشهوران این سبک هستن رومانتیسم یا رمانتیک: یعنی خیال پردازی یا احساسی برخورد کردن ...میگن مطلب باید با هیجان نوشته بشه تا خواننده هم با هیجان بخوندش ...از کلمه های من و خود زیاد استفاده میکنن ...یه جور هایی استفاده از تخیل و رویا و تا حدودی هم علاقه به دین و مذهب و اخلاق دارن ..میگن باید از ناکامی، دلتنگی، اندوه و سرخوردگی ها، به رؤیا، به گذشته، به سرزمینهای دیگر، به تخیلات فرار کرد .توی هنر نباید از عقل و منطق استفاده کنن ...آزادی خواهی در اندیشه و بیان ، توی هنر اعتقاد دارن ...تولستوی ،چخوف ،ماکسیم گورکی ،لامارتین ،چارلز دیکنز کلاسیک: بیشتر از ادبیات قدیم استفاده میکنن و تقلید میکنن ...بشتر عقل و منطق توی آثارشون دیده میشه ...خیال و رویا رو دوست ندارن و دنبال مطالب پند آموز هستن ...مطابق قوائد و قوانین عمل میکنن...تو هنر دنبال زیبایی و کمال و خوبی هستن و معتقدن که خواننده به غیر از خوندن داستان باید چیز های اخلاقی هم یاد بگیرن ...آرمان گرا هستن ...میلتون ،مولیر ، پتراک ، بوکاچیو و...از مشهوران این سبک هستن اگزیستانسیالیسم : پوچ گرا هستن ...میگن هرکی هر چی دوست داره و هر کاری که میکنه دلش میخواد ...هیچی هم براشون ارزش نداره ...اکثرا هم دست به خودکشی میزنن چون به پوچی و بی ارزشی میرسن...به اصالت وجود ، آزادی انسان و پوچی زندگی معتقدن ...البر کامو ، ژان پل سارترو.......
  • vahid hajiloo