گام اول: خواستار تحول باشیم، تغییری سازنده در زندگی!
برای ساختن جامعه ی سالم اوّل باید از شخصِ خود شروع کنیم. بایدها و نبایدهای شخصی خود را مشخص کنیم تا به برنامه ی فکرشده وعمل و زندگی سالم برسیم. اهدافی را برای خود در نظر بگیریم که در راستای تعالی و کسب رتبه ی بهتر در زندگی مان مؤثر باشد.
سلامتی شخصی در اجتماع: یعنی من به جای خود هنجار شکنی نکنم. تو به جای خود خویشتن خویش را دوست بداری و هریک از ما(اعضای جامعه) در جای خود سعی کند اگر دین و مذهب مشخصی ندارد آزاد و آزاده زندگی کند. آزادی به معنی تعرض و تجاوز به حقوق دیگران نیست بلکه آزادی یعنی اجرای قوانینی که فرد را در راستای تحقق زندگی سالم به سلامتیِ فکری و بدنی و اخلاقی برساند؛ که اگر بخواهیم این مهم را به مرحله ی اجرا درآوریم باید از زندگی شخصیِ خود شروع کنیم.
گام دوم: سخنی با والدین1 (راهکار اوّل)
اگر فرزندتان کس دیگری را به جای شما انتخاب کرده است؛ اگر با دوست بودن را به همه چیز و همه کس ترجیح می دهد؛ اگر مثل گذشته از شما حساب نمی برد؛ اگر ...
همه می دانیم که آموزش در کودکی نقش مهمی در زندگی بزرگسالی ما دارد. امّا تا نوبت به تربیت فرزندمان می رسد یا شبانه روز کار می کنیم چون به فکر ترفیع رتبه هستیم؛ یا به بازی هیجان انگیز فوتبال فکر می کنیم؛ یا به فکر کم کردن روی دوست و فامیل وهمکار که پوزش را به خاک بمالیم و ضایع اش کنیم و چشم هم چشمی راه بیندازیم بیا و ببین؛ خلاصه سرمان شلوغ است و وقت بزرگ کردن کودک را نداریم ( که اگر وقتش را نداریم چرا به دنیا می آوریمش؟) وقت برای با نوجوان بودن را نداریم آن هم در بحران روحی نوجوان مان.
گام سوم: خویشتن خویش 1(راهکار دوّم)
شناخت انسانیت، آبرو، استعداد
خواهرم ، برادرم، بیایید به خودمان به منزلت اجتماعی و به عمر و جوانیِ مان که می گذرد توجه و دلسوزی کنیم.
اگر در خیابان و پارک و کوچه به دنبال آرامش هستیم؛ اگر به دنبال کسی می گردیم که عاطفه و پول و عشق برای مان خرج کند بهتر است همنشین(همسر، همسنگر، همراز، همدم، همزبان،همدل) زندگی مان را از جایی انتخاب کنیم که سرش به تنش بیارزد.
·انتخاب خیابانی به درد خیابان و وِل گردی و خالی کردن جیب دیگران می خورد نه به درد و زخم و حسرت دل ما.
گام چهارم: چوب در چرخ جوانان/ سخنی با والدین 2
متأسفانه بعضی وقت ها در بعضی از خانواده ها که البته کم هم نیستند، پدر و مادر نقش خود را فراموش می کنند.
چه طوری؟
عدم توجه به خواسته ی فرزند در امر ازدواج
مثلاً به فرزندان شان ازدواج هایی تحمیل می کنند که اگرچه برای فرزند آب (خانه و زندگی) نمی شودامّا برای والدین نان می شود. اسمش را هم می گذارند خیر و خواهی البته نتیجه اش از 2 حال خارج نیست:
1- فرزند برومند کوتاه می آید و به اسم بچّه ی سر به راه پا روی دل خود می گذارد و به پدر و مادر اعتماد می کند؛ پا به شهری(زندگی) ناشناخته می گذارد که مسیر رفت و آمد آن را نمی داند.
2- جوان کوتاه نمی آید و خود را به هر آب و آتشی می زند تا پدر و مادر را از اشتباه در بیاورد که راهی پر پیچ و خم و خطرناک است.
(ها؟ غیر این دو راه که راهی نیست. ها؟)
گام پنجم: شناخت خویشتن خویش 2/ راهکار سوم
نیاز به دیده شدن و مورد توجّه قرار گرفتن در وجود همه ی انسان ها موج می زند. این نیاز اوّلین بار در خانواده به جوش می آید که اگر ارضاء نشود و سرکوب گردد؛ نتایج خوبی در بر نخواهد داشت.
احساس تحقیر شدن و عدم اعتماد به خانواده، همچنین مردم گریزی (ناشی از احساس معیوب بودن) و تمایل به بیگانه از عوارض دیده نشدن در خانواده است.
جوان یا نوجوان فراموش شده، خود را به هر دری می زند که از هر راهی که برایش ممکن است سری در سرها دربیاورد و مورد تحسین دوستان و اطرافیانش قرار گیرد.
به نام خدا
جهاد *
اما بعد ، جهاد دری است از درهای بهشت که خدا به روی گزیده ی دوستان خود گشوده است و جامه ی تقوا ست که بر تن آنان پوشیده است . زره استوار الهی است که آسیب نبیند و سپر محکم اوست که تیر در آن ننشیند . هر که جهاد را واگذارد و ناخوشایند داند، خدا جامه ی خواری بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش کشاند و در زبونی و فرومایگی بماند. دل او در پرده های گمراهی نهان و حق از او روی گردان ؛ به خواری محکوم و از عدالت محروم.
نام: على بن الحسین .
کنیه: ابوالحسن و ابومحمد.
القاب: زین العابدین، سید الساجدین، سجّاد، زکىّ، امین و ذوالثفنات.
به خاطر عبادت زیاد و سجدههاى طولانىِ امام زین العابدین (ع)، پینهاى در پیشانىاش بسته بود. از این رو، به وى «ذوالثفنات» لقب دادند.
منصب: معصوم ششم و امام چهارم شیعیان.
تاریخ ولادت: نیمه جمادى الثانى سال 38.
در مورد تاریخ ولادت آن حضرت، اختلاف است. غیر از تاریخ مزبور، مورخان روز و ماه ولادت آن حضرت را، پنجم شعبان یا نیمه جمادى الاولى یا هفتم شعبان و یا نهم شعبان ذکر کردهاند. در مورد سال ولادت آن حضرت نیز برخى سال 37 و برخى سال 36 هجرى را ثبت کردهاند.
امام زین العابدین (ع) دو سال پیش از شهادت امیر المؤمنین، على بن ابىطالب(ع) چشم به جهان گشود.
محل تولد:مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى). برخى مورّخان گفته اند که محل تولد آن حضرت در کوفه بوده است؛ زیرا در آن هنگام، همه افراد خانواده امام على (ع) در کوفه به سر مىبردند.
نسب پدرى: امام حسین بن على بن ابىطالب (ع).