به نام خدامرا هزار امید است و هر هزار توییشروع شادی و پایان انتظار توییبهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشتچه بود غیر خزانها اگر بهار توییدلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی مانددر این سرا تو بمان ای که ماندگار توییشهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی استستارهای که بخندد به شام تار توییجهانیان همه گر تشنگان خون مناندچه باک زان همه دشمن چو دوستدار توییدلم صراحی لبریز آرزومندی استمرا هزار امید است و هر هزار توییسیمین بهبهانی