دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فاطمه

به نام خدا چون روز رستاخیز مرا جست و جو کنند نبود  به غیر تو مهری که رو کنند مهرت چنان گداخت که مورهای تربتم عضوی نیافتند که نیشی فرو کنند                                                   *** فاطمه کیست؟ کسی چه می داند که هدف خدای فاطر از خلقت فاطمه چه بوده است؟ چه نیازی است در میان چهارده معصوم یک زن محوریت عترت را با عصمت خود ( بی آنکه امر امامت را مستقیم بر عهده  داشته باشد؟) به عهده گیرد؟ چرا در روایات ، خلقت آسمان و زمین را از نور مبارک فاطمه (س) بیان می فرماید؟ و به راستی چه رمز و رازی است میان فاطریت «اللّه» و فاطمیت«فاطمه»؟ چه رشته ی امید و پیوندی است که میان ما و فاطمه و فاطر بسته شده است؟ او کیست که جان ها با زمزمه ی نامش انقلابی درونی می یابند و انسان های دشمن ستیز درپس توسل به نامش با آه و ناله شفاعت می خواهند؟ او کیست که خالق عباداتش را به رخ فرشتگان کشیده ، فخر می کند و نام مقدّس خلیفة اللّه را به او انعام می دهد، ظرفیت گسترده ی روحش را ازایمان لبریز ساخته و براین اشباع روح ، مُهر تأیید می نهد؟ فاطمه ، رمزی است میان عرش و خاک ، که آدمیان نظاره گر عروجش بودند. گویی گام های متورمش ، گواه التهاب عشق در اتصال به معشوق گشته اند؟ گام هایی در عبادت ، گام هایی در اتصال خاک به عرش، چنان اوجی که رضایتش رضایت فاطر می شود و خشمش خشم  فاطر. اگر قرار باشد موجودی را در اوج اتصال نشان ملائکه دهند ، تا درس ابتدای خلقت و علّت سجود کائنات را مرور نماید، اگر قرار باشد در روی زمین و زمان تنها یک معصوم لیاقت هم کفوی در همسری او را بیابد، آخرین پیامبر شرافت پدری او و امامت ، افتخار انشعاب از او را ، باید در لابلای تمامی مناجات و آثار عرفان الهی ، نشانی از نام فاطمه موجود باشد . تا راهیان حق به دنبال او بگردند و از هم بپرسند او کیست؟ چه پیامی دارد؟ و کائنات پاسخ دهند: « همانست که تا آدم شنید ، با توسل به او توبه کرد.همان که تا نوح نامش را شنید سکان کشتی را به نام او زد، و تا ابراهیم شنید ، به لرزه در آمده ، و از خدا تقاضای عنایت فرزند دختری نمود ، و .... ، و تا محمّد (ص) شنید ، با استغاثه ،از خدای فاطر دیدارش را طلب نمود . برای زمان دیدارش لحظه شماری کرد و عزیزترین حامیش (خدیجه)  را چهل شبانه روز به اعتکاف خواند ؛ تا جسم زمینه ای شود برای تجلی این عظمت الهی !                                                  ***      شناخت فاطمه در کتاب بحار الانوار ، از حضرت رسول (ص) در حق فاطمه زهرا (س) روایت شده که فرمود : « هر کس به حق فاطمه را بشناسد ، شب قدر را درک نموده ، و فاطمه به این نام نامیده شده ، زیرا مردم از کنه معرفت او منقطع شده اند. » در این روایت دو نکته ی ظریف وجود دارد : 1-    معرفت به فاطمه (س) ، همان ادراک شب قدر است. یعنی شب قدر را کسی درک نخواهد کرد؛ چنان که حق معرفت فاطمه را نیز کسی نمی تواند درک کند. 2-    انقطاع مردم از معرفت حقیقی فاطمه(س). نکته ی دوّم در حقیقت ، نکته ی اوّل را ناممکن و تعلیق نموده است . که فاطمه شناخته نخواهد شد.     حضرت رسول دست فاطمه را گرفت و فرمود: «هر کس او را شناخت ، شناخته است ، و اگر کسی او را نمی شناسد ، (بداند که) فاطمه پاره ی تن من ، روح من و در میان پهلوی من است. »      نتیجه ی این معرفی آن است که مردم باید با پاره ی تن پیامبر (قلب و روح و فؤاد پیامبر) همچون خود پیامبر عمل کنند. حرمت جان پیامبر ، حرمت پیامبر است ،و احترام به جزء، احترام به کل است.                                                          ***    معنای نام فاطمه فاطمه مشتق از فطم است . در مجمع البحرین آمده است: فطیم بر وزن کریم ، طفلی را گویند که از شیر بریده و جدا شود ، و رضای او به نهایت رسیده باشد. همچنین گویند: نفس امّاره مانند طفلی شیر خوار است که چون او را به خود واگذاری، همیشه شیر می خواهد ، و چون از شیر بُریدی ، بریده می شود . لذا فاطمه را طفلی گویند که از شیر گرفته شده ، و به معنای مفطومه است . در تفسیر عسکری ، در خصوص اسم  فاطمه آمده است : خداوند سبحان خود را فاطم خوانده است ؛ یعنی جدا کننده ی اولیای خودش از دشمنان و دخول در بهشت.   *** شفاعت فاطمه      در کتاب علل الشرایع ، مرحوم  صدوق (ره) از محمّد بن مسلم ثقفی روایت کرده است  که از امام محمّد باقر(ع) شنیدم ،فرمود : حضرت فاطمه (س) بر در جهنّم می ایستد ، در آن روز میان هر دو چشم هر مؤمن و کافری نوشته می شود : « هذا مؤمن» ، یا « هذا کافر» . دوستدار فاطمه که گناهکار باشد ، میان دو  چشمش نوشته می شود « هذا محّب» زمانی که این گناهکار را به سوی آتش می برند ، فاطمه (س) در مقام خود عرض می کند :  «الهی و سیدی سمیتنی فاطمه وفطمت بی من تولانی و تولّی ذریتی من النار و وعدک الحق و انت لا تخلف المیعاد.» (خداوندا ، مرا فاطمه نامیدی ، و به جهت من هر کس که مرا و ذریه ی مرا دوست بدارد ، از آتش بُریدی و وعده ی تو حق است و خلاف نمی کنی ؛ پس حق تعالی می فرماید :راست می گویی ، من تو را فاطمه نامیدم  دوستان و ذریه ی تو را از آتش جدا کردم ، وعده ی من حق است ، اینکه آتش را امر کردم ، برای شفاعت تست. پس شفاعتت را قبول می کنم ، تا اینکه ملائک ، انبیاء و اهل موقف بدانند که چه مکان و منزلتی نزد من داری ؛ پس هر کس بر پیشانیش کلمه ی مؤمن نوشته شده است، او را شفاعت کن و داخل بهشت نما ، که شفاعتت مورد قبول است. )                                                     برگرفته از چرا فاطمه ،فاطمه شد؟  جلد اول تحقیقی از سیمین دخت بهزاد پور
  • vahid hajiloo