دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۱۷ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
هوالعلیم     نخوت و غرور و سرکشی و عصیان همه از ویژگی های شیطان است که بخاطر آنها از درگاه حقتعالی رانده شده و جبهه ی باطل را دامن زده است.   -آیا شیطان نمی دانست چه می کند؟   - آیا شیطان نمی دانست با چه کسی مشاجره می کند؟   - آیا شیطان خداوند را نمی شناخت؟   - آیا شیطان خداوند را عبادت و اطاعت نمی کرد؟   - آیا شیطان چندین سال خداوند را به یگانگی نخوانده بود؟   - ... ؟ پس چرا نافرمانی کرد و بر آدم سجده نکرد؟   -آیا خداوند شیطان را نمی شناخت؟   - آیا خداوند عبادت های شیطان را نمی دید؟   - آیا خداوند نمی دانست شیطان از آتش(از جنّیان) است و انسان از گِل؟   - آیا خداوند صبر نداشت؟   - ... ؟ پس چرا شیطان را از خود راند؟    شیطان می دانست باید خداوند را اطاعت کرد – چون پادشاهی مقتدر است- و بر آدم سجده کند ؛ لیکن غرور و خودپرستی او را از اطاعت خداوند سبحان بازداشت ؛ او می دانست که باید در برابر ایزد متعال تسلیم شود امّا چون مخلص نبود و اخلاص در عبادت نداشت ؛ نتوانست سر تسلیم فرود آورد؛ امّا خداوند شیطان را می شناخت و او را از آتش آفریده بود و صبر کافی را داشت تا بتواند پس از چندین هزار سال عبادتِ شیطان، مچ او را بگیرد و او را از خود براند زیرا خداوند افراد با ایمان و با اخلاص را دوست دارد و آنها را هرگز تنها نمی گذارد. خداوند صبر داشت چون اگر نداشت از همان ابتدا شیطان را می راند ولی چنین نکرد زیرا می دانست که وی – شیطان- معترض خواهد شد که چرا؟    امّا بحث بر سر برتری آدم یا شیطان نیست! بلکه بر سر غرور بی جاست : -غرور نماد شیطان است که انسان را به هزار راه بی راهه و هزاران کار نکرده وا می دارد؛ غرور باعث می شود انسان نتواند خود را به ثبات برساند در حالی که برخی می پندارند این غرور نیست و عواملی نظیر شانس، فقر و ... مسئول این فاجعه اند.   -چرا باید کسی بخاطر زیر پا نگذاشتن غرور به هزار نامرد رو بیاندازد و با آنها هزار جور مراوده و ... بکند تا به یک سرپناه به اصطلاح امن – سرپناه شوم شیطان- برسد؟    در صورتی که شاید این غرور بی جا در برابر خانواده – و یا در برابر برخی دوستان- به اقتدار نسبی فرد بیافزاید امّا در عوض غرور و عزّت و کرامت نفس در برابر مردم و جامعه دریده می شود و به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد می آورد. چه بسا راه و رسم غلط را در جامعه ترویج دهد.    با این تفاسیر برخی اصول حفاظت از جامعه و بنیان آن – خانواده- را در نظر نمی گیرند و باعث می شوند برخی دیگر خود را در دام بیاندازند و در این حلقه همه مقصریم!!!    اگر هرکس به اندازه ی سهم خود جبران کند ...    ... آن هنگام می شود جامعه را منتظر دانست ... .
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

سال نو مبارک

به نام خدا سلام سال 1390 بر تمام ایرانیان مبارکباد. اینم هفت سین قرآنی: 1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود." این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند. 2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79) " درود بر نوح در میان جهانیان." چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد. 3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109) " درود بر ابراهیم." در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.] 4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120) " درود بر موسی و هارون." درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید: - ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115) - ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116) - ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117) - ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118) - ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119) و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند. سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان. سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است. سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است. 5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130) " درود بر پیروان الیاس" (1) خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129) امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است. تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است. 6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73) " ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید] در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید. 7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5) " [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . " این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند. پی نوشت :  (1)  در تفسیر قمی در ذیل آیه اتدعون بعلا آمده که قوم الیاس ( علیه السلام ) بتی داشتند که آن را بعل می نامیدند / (و در کتاب معانی به سند خود از نوح قادح از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرش از پدران بزرگوارش از علی ( علیهم السلام ) روایت کرده که درباره آیه سلام علی آل یس فرمود : یس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است / و آل یس ما هستیم / مؤلف : و از کتاب عیون از امام رضا ( علیه السلام ) نظیر این حدیث روایت شده /  و البته این دو روایت بر این مبنی صحیح است که ما آیه را به صورت آل یس بخوانیم ، همچنان که در قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب و زید این طور قراءت شده /
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
کشتی نوح در کربلا متلاطم می شود وقتی طوفان نوح جهان را فرا گرفت و جناب نوح پیغمبر با یاران در کشتی نشسته و دنیا را گردش می کرد به سرزمین کربلا رسید کشتی دچار گرداب شد و زمین آن را به سوی خود می کشید و نوح از غرق شدن ترسید و دست به دعا برداشت و عرض کرد : پروردگارا من همه روی کره ی زمین را با کشتی زیر پا گذاشته ام و در هیچ جا دچار چنین گرفتاری نشدم که در این نقطه به آن مبتلا گشته ام . جبرئیل نازل شد و گفت : ای نوح اینجا سرزمینی است که حسین نوه ی محمد خاتم پیامبران و فرزند خاتم اوصیا را می کشند . نوح پرسید : قاتل او کیست ؟ جبرئیل گفت : قاتل او لعین آسمان های هفتگانه و زمین است . پس نوح هم چهار بار قاتل حسین (ع) را لعنت کرد و کشتی به سلامت از آن ورطه رهایی یافت و در جودی به زمین نشست . لوح تمسک به اهل بیت در کشتی نوح چون به تلاطم کشتی نوح اشاره شد لازم می دانیم به گزارش جالبی که از سوی باستان شناسی شوروی در مجله ی رسمی و پر تیراژ انقاد نیوز وب در شماره ی تشرین دوم سال 1953 منتشر شده اشاره ای شود زیرا این گزارش هم از نظر علمی و هم از لحاظ دینی به خصوص از نظر معتقدات مذهب تشیّع فوق العاده مهم و با ارزش است مخصوصاَ از جهت اینکه در کشوری این گزارش تهیه و منعکس و منتشر شده که معنویت را پشت سر گذارده و مادی گرایی را پیشه ساخته و اینک خلاصه ی گزارش مذکور از نظر مخاطبان می گذرد: موقعی که باستان شناسان شوروی در منطقه ی معروف به وادی قاف مشغول حفاری بودند در اعماق زمین به چند تخته پاره قطور و پوسیده برخوردند که معلوم شد این تخته ها از قطعات کشتی نوح بوده است و پس از دو سال کاوش تخته پاره ی دیگری یافتند که به صورت لوحی منقوش بوده و از قضا سالم و دست نخورده باقی مانده بود، سطور منقوش در آن لوح از ناشناخته ترین خطوط بود لذا اداره ی کل باستان شناسی شوروی هفت نفر از سرشناس ترین باستان شناس و اساتید خط و زبان روسی و چینی را مأمور تحقیق و بررسی و شناخت خط و مطالب آن نمود که این هیئت پس از 8 ماه مطالعه و بررسی و مقایسه ی حروف با نمونه ی سایر خطوط و کلمات به اتفاق گزارش کردند: 1-       این لوح مخطوط چوبی از جنس همان تخته های مربوط به کاوش قبلی و کلاً متعلق به کشتی نوح است. 2-    حروف و کلمات این عبارات به لغت سامانی یا سامی است که در حقیقت ام اللغات ( ریشه ی لغات) و به سام بن نوح منسوب است. 3-    معنای این حروف و کلمات چنین است: ای خدای من و ای یار من ، به رحمت و کرمت مرا یاری نما. و به پاس خاطر این نفوس مقدسه :محمد، ایلیا( علی)، شبر*( حسن)، شبیر*(حسین)، فاطمه. آنان که همه ی بزرگان و گرامی اند، جهان به برکت آنها برپاست. به احترام نام آنها مرا یاری کن ، تنها تویی که می توانی مرا به راه راست هدایت کنی . بعداً ترجمه ی این کلمات به زبان انگلیسی در مجلات و جراید زیر منتشر شده است: 1-      مجله ی هفتگی « ویگلی میرر » لندن مورخه 28 دسامبر 1953 2-      مجله ی استار لندن مربوط به کانون دوم 1953 3-      روزنامه ی سن لایت منچستر شماره ی مربوط به کانون دوم 1953 4-      روزنامه ی ویکلی یبرر مورخه اول شباط 1954 5-      روزنامه ی الهدی قاهره مورخه 30 مارس 1953 ضمناً محدّث پاکستانی سید محمود گیلانی در کتاب «ایلیا مرکز نجات ادیان العالم » گزارش مذکور را به زبان اردو ترجمه و منعکس نموده و مجله ی بذره نجف در شماره های شوّال و ذی القعده 1385 آنرا از اردو به عربی ترجمه نموده است هم اکنون لوح مورد نظر در موزه ی مسکو در معرض دید توریست ها است. لازم به توضیح است که محل استقرار کشتی نوح به صریح آیه ی شریفه «واستوت علی الجودی» کوه جودی بوده که همان کوه آرارات است(ترکیه). زیرا این کوه به نام های مختلف نامیده شده است: کوه  نوح(فارسی)،کوه جودی(عربی)،اگریداغ(ترکی) و ماسیس(ارمنی )=مازیک و میزه زوزار(کوه کشتی) و دارای دو قله است به نام های نوح بزرگ و نوح کوچک که در مأخذ اسلامی اولی به نام جبل الحارث و دومی به جبل الحویرث موسوم است. منبع: به نقل از مکتب اسلام شماره 10 سال دوازدهم و شماره ی 1 سال سیزدهم. ............................................................. * در روایات آمده : اولین کسی که به نام حسن و حسین نامگذاری شدند فرزندان علی و فاطمه سلام الله علیها هستند که خدا این نام ها را از مردم پوشیده نگه داشته تا نونهالان علی و زهرا به این دو نامگذاری  شدند .« حسن و حسین دو نام از نام های اهل بهشت است که در جاهلیت هیچ کس به این نام ها نامیده نشده است .»
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
ابراهیم فدای حسین (ع) * ابن عباس گوید : خدمت رسول خدا(ص) بودم ؛ حسین (ع) روی زانوی راست پیامبر و ابراهیم پسر پیامبر روی زانوی چپ  حضرت نشسته بودند ، پیامبر گاهی حسین را می بوسید  و گاهی ابراهیم را که حالت وحی بر پیامبر دست داد پس از آن که حالت پیامبر عادی شد فرمود : جبرئیل از طرف پروردگار بر من فرود آمد و سلام پروردگارم را ابلاغ کرد و گفت : خدا می فرماید : این دو فرزند را برای شما باقی نمی گذارم باید یکی را فدای دیگری نمایی پیامبر به ابراهیم  نظر کرد و گریست . سپس فرمود : اگر ابراهیم بمیرد فقط من محزون میشوم ، اما اگر حسین بمیرد فاطمه محزون می شود و پدرش علی پسر عمویم اندوهناک می گردد و من نیز متأثر می شوم ، و من اندوه خود را بر حزن فاطمه و علی ترجیح می دهم ، جبرئیل ! ابراهیم قبض روح گردد ، ابراهیم را فدای حسین کردم . ابراهیم پس از سه روز بیماری وفات کرد ، رسول خدا (ص) هر گاه حسین را می دید او را به سینه می چسباند و می بوسید و لبان حسین را می مکید و می فرمود : قربان کسی که ابراهیم را فدای او کردم .    ..................................................................................................... * حسین (ع) نفس مطمئنه محمد علی عالمی
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
ابو حباب که یکی از افراد قبیله ی کلب است می گوید:«مردی از ما به نام عبدا...بن عمیر مکنّی به ابو وهب از تیره ی بنی عُلَیم در کوفه محله ی بئر جَعد از قبیله ی همدان منزل داشت و با همسرش ام وهب دختر عبد زندگی می کرد او مردی شجاع و برومند و بزرگوار بود روزی بر نخیله عبور کرد جماعت بسیاری را مشاهده نمود پرسید:" این جمعیت برای چه اجتماع کرده اند؟" گفته شد:" اینها آماده می شوند تا به جنگ حسین پسر دختر پیغمبر بروند " عبد ا... با خود گفت من که مشتاق جهاد با کفار ام چرا با این جماعت نجنگم به خانه آمد و همسرش را از تصمیم خود آگاه ساخت ؛ همسرش هم او را به انجام تصمیمش تشویق کرد گفت خدا تو را در کارت موفق بدارد حرکت کن ، مرا هم با خود ببر. عبد ا... به اتفاق همسرش شبانه حرکت نمود و شب هشتم محرم خود را به حسین (ع) رسانید و به کاروان حسینی پیوست و تا روز عاشورا با امام همراه بود و در کربلا به شهادت رسید.» هنگامی که عبدالله بن عمیر کلبی به شهادت رسید ، همسرش ام وهب به قتلگاه آمده و در میان کشتگان به جست و جوی جسد شوهرش پرداخت و در کنار بدن مطهر همسر نشست و شهادتش  را تبریک گفت و سپس اظهار داشت ( بهشت بر تو گوارا باد از خدا می خواهم که مرا در بهشت همنشین و مصاحب تو گرداند.) در این هنگام شمر ملعون متوجه این بانو شد و به غلامش رستم دستور داد تا او را به شوهرش ملحق سازد ، آن غلام خبیث هم از پشت سر در آمد و ناگهان با عمود آهنین بر سرش کوفت و او را به شهادت رسانید ؛ او تنها زنی است که از لشکر امام حسین (ع) به شهادت رسید. منبع: حسین (ع) نفس مطمئنه
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
وصیّت معاویه در باره ی امام حسین (ع) * معاویه در نیمه ی رجب سال 60 هجری درگذشت و یزید را به جانشینی خود تعیین نمود و هنگام مرگ به وی وصیت و نصیحت نمود به اینکه : من گردن گردنکشان را برای تو خاضع ساختم و شهر ها را  برایت محکم و ثابت و پا بر جا نمودم و سلطنت را برای تو طعمه قرار دادم امّا از سه نفر درباره ی تو می ترسم که با تو مخالفت نمایند و از در منازعت در آیند ، یکی عبد الله بن عمر ، دیگری عبد الله بن زبیر و سومی حسین بن علی است . امّا عبد الله بن عمر بن خطاب با تو خواهد بود ، او را ملازم خود گیر و طردش منمای . اما عبد الله بن زبیر او همانند شیری که بر شکارش حمله ور می شود به تو حمله خواهد کرد و همانند روباهی که با سگ به مکر و خدعه می پردازد با تو معامله خواهد نمود پس اگر بر او پیروز گشتی بند از بندش جدا ساز. و اما حسین پس به تحقیق می دانی بهره و نصیب او را از رسول خدا . و او از گوشت و خون رسول الله است و همچنین می دانی که مردم عراق لا محاله او را به سوی خود فرا می خوانند آنگاه پشت به او خواهند کرد و او را بی کس و تنها خواهند گذاشت و در حقش جفا خواهند نمود پس وقتی بر او ظفر یافتی و پیروز گشتی مقام و منزلتش را در نزد رسول خدا به یاد آر و به کردارش مؤاخذه مکن ، بعلاوه اینکه او از خویشاوندان رحمی ما است و بپرهیز از این که بدی به او برسانی یا عمل زشتی از تو مشاهده نماید .         ..................................................................................................... * حسین (ع) نفس مطمئنه ، ص 60 ، تألیف آیت الله محمد علی عالمی .
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

فاطمه

به نام خدا چون روز رستاخیز مرا جست و جو کنند نبود  به غیر تو مهری که رو کنند مهرت چنان گداخت که مورهای تربتم عضوی نیافتند که نیشی فرو کنند                                                   *** فاطمه کیست؟ کسی چه می داند که هدف خدای فاطر از خلقت فاطمه چه بوده است؟ چه نیازی است در میان چهارده معصوم یک زن محوریت عترت را با عصمت خود ( بی آنکه امر امامت را مستقیم بر عهده  داشته باشد؟) به عهده گیرد؟ چرا در روایات ، خلقت آسمان و زمین را از نور مبارک فاطمه (س) بیان می فرماید؟ و به راستی چه رمز و رازی است میان فاطریت «اللّه» و فاطمیت«فاطمه»؟ چه رشته ی امید و پیوندی است که میان ما و فاطمه و فاطر بسته شده است؟ او کیست که جان ها با زمزمه ی نامش انقلابی درونی می یابند و انسان های دشمن ستیز درپس توسل به نامش با آه و ناله شفاعت می خواهند؟ او کیست که خالق عباداتش را به رخ فرشتگان کشیده ، فخر می کند و نام مقدّس خلیفة اللّه را به او انعام می دهد، ظرفیت گسترده ی روحش را ازایمان لبریز ساخته و براین اشباع روح ، مُهر تأیید می نهد؟ فاطمه ، رمزی است میان عرش و خاک ، که آدمیان نظاره گر عروجش بودند. گویی گام های متورمش ، گواه التهاب عشق در اتصال به معشوق گشته اند؟ گام هایی در عبادت ، گام هایی در اتصال خاک به عرش، چنان اوجی که رضایتش رضایت فاطر می شود و خشمش خشم  فاطر. اگر قرار باشد موجودی را در اوج اتصال نشان ملائکه دهند ، تا درس ابتدای خلقت و علّت سجود کائنات را مرور نماید، اگر قرار باشد در روی زمین و زمان تنها یک معصوم لیاقت هم کفوی در همسری او را بیابد، آخرین پیامبر شرافت پدری او و امامت ، افتخار انشعاب از او را ، باید در لابلای تمامی مناجات و آثار عرفان الهی ، نشانی از نام فاطمه موجود باشد . تا راهیان حق به دنبال او بگردند و از هم بپرسند او کیست؟ چه پیامی دارد؟ و کائنات پاسخ دهند: « همانست که تا آدم شنید ، با توسل به او توبه کرد.همان که تا نوح نامش را شنید سکان کشتی را به نام او زد، و تا ابراهیم شنید ، به لرزه در آمده ، و از خدا تقاضای عنایت فرزند دختری نمود ، و .... ، و تا محمّد (ص) شنید ، با استغاثه ،از خدای فاطر دیدارش را طلب نمود . برای زمان دیدارش لحظه شماری کرد و عزیزترین حامیش (خدیجه)  را چهل شبانه روز به اعتکاف خواند ؛ تا جسم زمینه ای شود برای تجلی این عظمت الهی !                                                  ***      شناخت فاطمه در کتاب بحار الانوار ، از حضرت رسول (ص) در حق فاطمه زهرا (س) روایت شده که فرمود : « هر کس به حق فاطمه را بشناسد ، شب قدر را درک نموده ، و فاطمه به این نام نامیده شده ، زیرا مردم از کنه معرفت او منقطع شده اند. » در این روایت دو نکته ی ظریف وجود دارد : 1-    معرفت به فاطمه (س) ، همان ادراک شب قدر است. یعنی شب قدر را کسی درک نخواهد کرد؛ چنان که حق معرفت فاطمه را نیز کسی نمی تواند درک کند. 2-    انقطاع مردم از معرفت حقیقی فاطمه(س). نکته ی دوّم در حقیقت ، نکته ی اوّل را ناممکن و تعلیق نموده است . که فاطمه شناخته نخواهد شد.     حضرت رسول دست فاطمه را گرفت و فرمود: «هر کس او را شناخت ، شناخته است ، و اگر کسی او را نمی شناسد ، (بداند که) فاطمه پاره ی تن من ، روح من و در میان پهلوی من است. »      نتیجه ی این معرفی آن است که مردم باید با پاره ی تن پیامبر (قلب و روح و فؤاد پیامبر) همچون خود پیامبر عمل کنند. حرمت جان پیامبر ، حرمت پیامبر است ،و احترام به جزء، احترام به کل است.                                                          ***    معنای نام فاطمه فاطمه مشتق از فطم است . در مجمع البحرین آمده است: فطیم بر وزن کریم ، طفلی را گویند که از شیر بریده و جدا شود ، و رضای او به نهایت رسیده باشد. همچنین گویند: نفس امّاره مانند طفلی شیر خوار است که چون او را به خود واگذاری، همیشه شیر می خواهد ، و چون از شیر بُریدی ، بریده می شود . لذا فاطمه را طفلی گویند که از شیر گرفته شده ، و به معنای مفطومه است . در تفسیر عسکری ، در خصوص اسم  فاطمه آمده است : خداوند سبحان خود را فاطم خوانده است ؛ یعنی جدا کننده ی اولیای خودش از دشمنان و دخول در بهشت.   *** شفاعت فاطمه      در کتاب علل الشرایع ، مرحوم  صدوق (ره) از محمّد بن مسلم ثقفی روایت کرده است  که از امام محمّد باقر(ع) شنیدم ،فرمود : حضرت فاطمه (س) بر در جهنّم می ایستد ، در آن روز میان هر دو چشم هر مؤمن و کافری نوشته می شود : « هذا مؤمن» ، یا « هذا کافر» . دوستدار فاطمه که گناهکار باشد ، میان دو  چشمش نوشته می شود « هذا محّب» زمانی که این گناهکار را به سوی آتش می برند ، فاطمه (س) در مقام خود عرض می کند :  «الهی و سیدی سمیتنی فاطمه وفطمت بی من تولانی و تولّی ذریتی من النار و وعدک الحق و انت لا تخلف المیعاد.» (خداوندا ، مرا فاطمه نامیدی ، و به جهت من هر کس که مرا و ذریه ی مرا دوست بدارد ، از آتش بُریدی و وعده ی تو حق است و خلاف نمی کنی ؛ پس حق تعالی می فرماید :راست می گویی ، من تو را فاطمه نامیدم  دوستان و ذریه ی تو را از آتش جدا کردم ، وعده ی من حق است ، اینکه آتش را امر کردم ، برای شفاعت تست. پس شفاعتت را قبول می کنم ، تا اینکه ملائک ، انبیاء و اهل موقف بدانند که چه مکان و منزلتی نزد من داری ؛ پس هر کس بر پیشانیش کلمه ی مؤمن نوشته شده است، او را شفاعت کن و داخل بهشت نما ، که شفاعتت مورد قبول است. )                                                     برگرفته از چرا فاطمه ،فاطمه شد؟  جلد اول تحقیقی از سیمین دخت بهزاد پور
  • vahid hajiloo