دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۴۷ مطلب با موضوع «مسائل روز کشور» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ولادت عشق مبارک

به نام خدابرخیز که نور ازلی می آیدبر عالم ایجاد ، ولی می آیدمجموعه حُسن و عشق و ایثار و کرمیعنی که حسین بن علی می ‏آید . . .ولادت امام حسین(ع) بر شما مبارک
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

جنگ!

به نام خداروزی سلطان محمود از دلقک پرسید:فکر می‌کنی چگونه بین مردم درگیری آغاز می‌شود؟ دلقک گفت: ای پدر سوخته! سلطان گفت: توهین میکنی؟! سر از بدنت جدا خواهم کرد ... دلقک خندید و گفت: جنگ اینطور آغاز می‌شود، کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد.البته دو نکنه در این حکایت نهفته است:اول اینکه خود سلطان محمود سؤال کرده و آغاز کننده‌ی ماجرا بوده و جواب دلقک صرفاً بخاطر تفهیم دقیق به پادشاه بوده.و دوم اینکه در قسمت آخر حکایت، دلقک بخاطر ترس از جانش بوده که این اصطلاح را به کار برده وگرنه در واقع درگیری هم همیشه بخاطر غلط کردن اتفاق نمیافته، لذا در مواقعی درگیری بخاطر تفهیم حق و حقیقت ممکنه اتفاق بیافته.یاعلی
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشدزنده در گور غزلهای فراوان باشدنظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریختنکند زلف تو یک وقت پریشان باشدسایه ی ابر پی توست دلش را مشکنمگذار این همه خورشید هراسان باشدمگر اعجاز جز این است که باران بهشتزادگاهش برهوت عربستان باشدچه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ستتا مسلمان شود انسان اگر انسان باشدفکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنهاراز خندیدن یک کودک چوپان باشد
  • ۰
  • ۰

طنز جالب

به نام خدابرد نانوایی شکایت بر وزیرکای وزیر کاردان بی نظیرهمسرم رنجور و من درمانده امناتوان از خرج درمان، بنده امخرج فیزی یو تراپی ی زنمدر توانم نیست، چون باید کنم؟گفت ای شاطر! چرا داری ملالچون خمیر نان خودت او را بمال! چون که آن نانوا شنید این حرف مفتدست از جان شست و با دکتر بگفت:گر که بودم اهل مالیدن حقیرمن هم اکنون چون شما بودم وزیر...
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

مفتخوری

به نام خدامفتخوری‌ها، اختلاس ها و گشاده بازی‌ها مملکت را بیچاره کرده است.                                                                                                                امام خمینی (ره)
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
اوّل که عرض سلام و ادب دارم خدمت دوستان وبلاگی... اگه هنوز خاطرتون باشه مهربانو هستم  که در سه چهار سال گذشته، در وبلاگ برادرم و شبکه ی کتابخوانان حرفه ای فعالیت می کردم. خیلی دوست دارم باز فرصت بشه و فعالیتم را در وبلاگ ادامه بدهم. یادش بخیر گاهی نام کاربری خورشیدبانو می نوشتم، گاهی مهربانو، گاهی هم اسم واقعی خودم.با برخی دوستان هم در شبکه آتیش می سوزوندیم و کلا کل کل داشتیم، با صاحب نظر خدابیامرز، با مشکل گشا، مریم گلی، و ... گهگاهی برخی از کتابهایی که در booki.ir  معرفی و یا نقد می کردم در وبلاگ هم می گذاشتم. زد و به هر دلیلی بوکی دیگه بالا نیامد و ما و برخی از دوستان این شبکه مجازی در وبلاگ هایمان همچنان در ارتباط بودیم. امّا بنده ضمن فعالیت ادبی-هنری با برخی از دوستان بوکی، همچنان این ارتباط را حفظ کردمی. هر چند به دلیل دانشجوییم یک خرده کم رنگ شدهبیشتر  دوستان در جریان ترک تحصیل اجباری من نبودند و نمی دونستند که  به خاطر پاره ای از مشکلات که نمی تونستم ادامه تحصیل بدهم و... کلاً عشق به تحصیل در وجودم به نفرتی بی پایان تبدیل شده بود که فعلا نمیخوام وارد جزئیات بشوم امروز بعد از اینکه دو سال از عمر دانشجوییم میگذره! دخترخانومی از بستگان مان در مورد اتتخاب رشته اش سوالهایی ازم پرسید که مرا به سال 1395 برد. به روزهایی که خودم گل کاشته بودم و جالبه که از رتبه و تراز و درصدهایی که زده بودم ناراضی بودمخلاصه اینکه امروز، کاملاً اتفاقی، سر از دست نوشته ها و دلنوشته های سالهای قبلم درآوردم. مشتی نمونه خروار، متنی رو که بعد از جلسه ی کنکورم نوشتم را من باب حال و هوای امروز نوجوان های عزیز کشورمون، در ادامه مطلب درج می کنم. 
  • ۰
  • ۰

20 روز گذشت...

به نام خدادل من غرق تمناست بیا برگردیم عاشقی با تو چه زیباست بیا بر گردیمسرزمینی که تو را عاقبت از من گیردآری ای یار همین جاست بیا برگردیماللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
هیچ داری از دل مهدی خبر؟گریه های هر شبش را تا سحر؟او که ارباب تمام عالم است،من بمیرم،سر به زانوی غم است،شیعیان!مهدی غریب و بی کس است،جان مولا معصیت دیگر بس است،شیعیان!بس نیست غفلت هایمان؟غربت وتنهایی مولایمان؟ما عبید و عبد دنیا گشته ایم،غافل از مهدی زهرا گشته ایم...
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه"نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نه"این چه خورشید غریبی ست که با حال نزارپای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نه"شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" باردست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نه"هر کجا می نگری "نام حسین است و حسین"ای دمش گرم "سرش" رفت ولی "قولش نه" ...
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

علی میزان است....

علی راه سعادت ، روح دین استعلی تفسیر قرآن مبین استعلی تصویر آیات الهی استو این یعنی که او حبل المتین استعلی تابان ترین روح نماز استاز این رو او به دین رکن رکین استولایت بی علی معنا نداردعلی بر تارک دین چون نگین است