دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۴۷ مطلب با موضوع «مسائل روز کشور» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

رؤیای شیرین *

رؤیای شیرین  خبر رسید که  همسر حجت الاسلام روحانی، رییس جمهور، میزبان جشنی اشرافی بوده که در آن به چند صد مهمان، پنج سکه طلا بخشیده اند، مطربان نواخته و خوانده اند، دخترکان رقصیده اند، مانکنها به نمایش لباسهای چند میلیونی پرداخته اند و اینگونه ولادت بانوی دو عالم، فاطمه زهرا سلام الله علیها را بزرگ داشته اند.  دوست داشتیم دست کم یکی از مسؤولانی که ما بر دین آنها هستیم، پس از شنیدن خبر شرکت بانو در جشن اشرافی همسر رییس جمهور، چنین نامه ای به او می نوشت:  امّا بعد. همسرم، به من خبر رسیده که همسر رییس جمهوری اسلامی ایران، تو را به سوری فراخوانده و تو نیز بدآنجا شتافته ای. سفره ای رنگین برایت افکنده کاسه ها پیشت نهاده، سکه ها تقدیمت کرده، دخترکان را به دست افشانی در مقابلت واداشته، جامه هایی همسنگ درآمد یک سال یک خانواده پیش رویت به نمایش گذاشته و ...  هرگز نمی پنداشتم که تو دعوت مردمی را اجابت کنی که بینوایان را از در می رانند و توانگران را بر سفره  می نشانند. آنان که دیگران را به صرفه جویی فرامی خوانند و خود در تجمل از یکدیگر پیشی می گیرند.
  • ۰
  • ۰
ساغر زده ام ز جام باقر بشکفته لبم به نام باقر چشم همه روشن از جمالش آمد به جهان امام باقر  ***  ولادت با سعادت خورشید علم، مخزن الاسرار توحید، شکافنده معماهاى  وجود، حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام مبارک باد
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

حلول ماه رجب مبارک

از حضرت صادق علیه السلام روایت است که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمودند: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" می‏ گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته می ‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
سوال – شب اول قبر چیست ؟ در شب اول قبر چه اتفاقی می افتد که همه ازآن وحشت دارند ؟ آیا اصولاً در آن زمان شب و روز مفهومی دارد یا خیر؟پاسخ – هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود . ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است . این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند . دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود . یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود . و با این بدن تا قیامت کاری نیست . بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر ، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل ، مراد برزخ است . از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود . از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است ، از هنگام مرگ تا قیامت . این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت ، زندگی برزخی است . آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می شود ، ساعات عجیبی است . و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است . از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته ، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست . یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند . با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است . باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است . در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید . که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید . توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است . در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است . چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود . او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که
  • ۰
  • ۰
حجة الاسلام والمسلمین آقاى سید محمد باقر موسوى گلپایگانى ، فرزند مرحوم آیت الله العظمى آقاى سید محمد رضا گلپایگانى قدس السره در تاریخ 7 ذى قعده الحرام 1414 ق برابر 29 فروردین 1373 ش ، از حجة الاسلام رضوانى نماینده شیراز نقل کردند که گفت : من به خواندن صلوات خواجه نصیر الدین طوسى قدس السره  مداومت داشتم ، شبىحضرت خاتم الاءنبیا محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم ، فرمود: صلوات را بخوان ! خواندم ، حضرت فرمودند: درست نیست ! چند مرتبه دیگر خواندم ، ولى پس از اتمام هر یک بار مى فرمود: درست نیست ! عرض کردم : چرا درست نیست ؟! فرمود: بعد از کلمه و الشجاعة و الحسینیة ، بگویید: و الغیرة العباسیة .قسمت مورد نظر از متن صلوات خواجه نصیر، تمینا ذکر مى شود  اللهم صل و سلم و زد و بارک على صاحب الدعوة النبویة و الصولة الحیدریة و العصمة و الحلم الحسینة و الشجاعة الحسینیة و العبادة السجادیة و الماثر الباقریة و الآثار الجعفریة و العلوم الکاظمیة و الحجج الرضویة و الجود التقیة و النقارة النقویة و الهیبة العسگریة و القائم بالحق و الداعى الى المطلق کلمة الله و اءمان الله و حجة الله القائم بالحق باءمر الله المقسط لدین الله و الذاب عن حمر الله قاطع البرهان و خلیفة الرحمن و مظهر الایمان و سید الانس و الجان امام السر و العلن الامام بالحق اءبى القاسم محمد بن الحسن صاحب العصر و الزمان صلوات الله و سلامه علیه و علیهم اءجمعین .الصلاة و السلام علیک یا وصى الحسن و الخلف الصالح یا امام زماننا اءیها القائم المنتظر المهدى یابن رسول الله یا بن اءمیرالمؤ منین یا حجة الله على خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الى الله و قدمناک بین یدى حاجاتنا فى الدنیا و الآخرة یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله بحقک و بحق اءجدادک من الاءئمة المعصومین ....نوشته شده از کتاب چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام جلد اول
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

anti sehion

IN THE NAME OF ALLAHTHE MOST COMPASSOINATE AND THE MOST MERCIFULOnce you hear of some news, do ponder around it. (Contemplating for fulfillment) Amir-el-momenin, Imam Ali (God's praise be upon him)Greetings shall be upon the conquering spirit of the great Imam, who taught us the lesson of assertive Islam, and the final combat.As it was observed by you and us that in Bahrain's events, the sages' declarations, the media efforts, and the hope of the nations bore no result and our beloved Bahrain somewhat remained under the invasion of the aggressors. And upon a Shiite nation rule a handful of unwise and incompetent individuals and ultimately a group of Zionists.Peace is a divine word, however, at the time when the territories of the Iranian nation is remaining under the occupation of the Zionist invaders, what kind of meaning and perception does this peace have?They took over our lands, dividing our country's soil. Where the holy Quran and the descendants of the holy prophet ought to govern, the injustice and the ideology of the Zionists is ruling, yet again "peace" is mentioned. What kind of peace is it that is always demanding persistence upon it? Is it ever possible for the man to think of peace while the Zionism exhales? Is it ever possible for the territories of a nation to be under the occupation of invaders, and such nation being thinking of peace? The former Jalghaveh state of Iran or the United Arab Emirates of today, under the umbrella of the Arab Union states: In order to maintain our brotherhood, it is for Iran to give the United Arab Emirates the three islands. Could one imagine that such statements are due to the ignorance of their speakers? Never ever!The Northern Azerbaijan (the modern day country of the Republic of Azerbaijan and previously a Soviet Union's state) which is considered to be one fifth of the Iranian territory being annexed in Ghafghaz, lays the claim of ownership on 9 states such as Ardabil, Tabriz, Kurdistan, Hamadan, Zanjan, Mazandaran, Gilan, and Qazvin of our Islamic Iran. This means that this country, in its government books including the schools' educational textbooks, names Iran as an invader. Its president officially is a claimer of Iran's territory and this has expanded to such extent that the country's students in their meeting with the president of the Republic of Azerbaijan question: What is the future to the territories which have been invaded by the occupying Iran?This is the situation with a country, a system, and a government which is itself the subject of being under the claim, positing a claim on the land against the Islamic Republic of Iran. However, this problem is not specific to the Northern Azerbaijan and the state of Jalghaveh (Presently, the United Arab Emirates) has also the similar situation. You put forth this question that for how many thousands of years has Bahrain been the territory of Iran, being separated from Iran because of the incompetence of the second Pahlavi King. In fact, what did that high ranking authority within the Islamic Republic system, behind whom no one gave support, state? Did he say that Saudi Arabia belongs to us? Did he claim that Mecca and Medina are ours? Or did he make the claim that Iraq, Najaf, Kazemain, Samera, or Egypt and Jordan to be ours? He said that Bahrain was ours, not that it is now and see for yourselves what these pseudo humans did! Their media reflected: "… that it can not be done to stay silent until the Arab nations find new owners on the daily basis". Is Bahrain that Arab nation for which Iran is to be its new proprietor? Do we have an Arabic Bahrain in principles? What is the reason for such great animosity from the pseudo humans in the guise of the so-called international organizations against Iran? And why mustn't the Iranian show any sensitivity towards the 200 years of looting, annexation, and occupation of many million square kilometers of its lost territory by the hands of its Zionist foes? Isn't the reunification of over 6 million square kilometers of the lost land, invaded by the occupiers, back to the country's territory, a historical prophecy for the Iranian race? If we are to scrutinize the problem relating to Iran's lost territories with great vision and rational, we notice transparently that the enemies of Iran are much more persistent on their non-existing rights than we are on our own existing ones, and a more fundamental issue is this that instead of us, our foes have become the aggressors. This is one arrow whose direction must be deflected with the wisdom of god almighty. And it is quite appropriate for our media, to the extent that the false claimers desiring the annihilation of our Iran, entering the global field of mass media, and ever onward being the front advocates demanding the legal rights for the international prestige of Iran and the Iranian.Yesterday, Gorchakov, Palmer stone, and people like them were saying: "We won't allow Iran's territory to expand greater what it is now". And today the Zionist Brizhinski is saying: "We won't let the Iranian Empire to be resurrected" or the Zionist Kerdsman is saying:" Iran must not be given the permission to control the region". This is all in the foreign arena but in the domestic arena; the international Zionist hands and their internal mercenaries also from behind the curtains are trying efforts to accelerate and augment potato chips, the Coca Cola drinks, beauty accessories, modes of perversion, self-generated fashions, cultural intrusions and incursions, soccer matches and amusements, draining and emptying the Islamic society out of motivations, and etc as well as using their power to the fullest in creating indifferent spectators. 
  • ۰
  • ۰
بسم الله الرحمن الرحیمهرگاه خبری شنیدید، پیرامون آن تفکر کنید.(تفکر برای عمل کردن)امیر المومنین حضرت علی علیه السلام سلام بر روح پر فتوح امام کبیری که به ما ، درس اسلام تهاجمی و نبرد نهائی آموخت.دیدید و دیدیم که در قضایای بحرین، بیانیه های بزرگان و تلاش های رسانه ها و امید ملتها جواب نداد و کماکان بحرین عزیز ما در اشغال اشغالگران ماند و بر ملتی شیعه، مشتی نابخرد و ناصالح و نهایتا مشتی یهود صهیونیست حکومت می نماید. اینها همه بخاطر آن است که در نبرد با یهود صهیونیست،ملتها عنایت به نظام صلح نموده اند .صلح کلمه مقدسی است، اما در زمانی که اراضی ملت ایران در اشغال اشغالگران یهودی بسر می برد این صلح چه معنا و مفهومی دارد ؟اراضی ما را گرفتند، خاک کشور ما را تجزیه کردند.در اراضی که قرآن و اهلبیت باید حکومت کند بی عدالتی و افکار جمود یهود حکومت می کند باز هم گفته میشود { صلح } این چه صلحی است که دائم اصرار بر آن است ؟مگر میشود یهود در دنیا نفس بکشد و انسان به صلح بیاندیشد؟مگر میشود اراضی ملتی در اشغال اشغالگران باشد و او به صلح بیاندیشد؟ جلغاوه ی دیروز ایران، امارات متحده ی امروزی، تحت سایه اتحادیه عرب می گوید : ایران ، جزایر سه گانه را به امارات بدهد تا برادریمان حفظ شود .آیا می توان این گفتارها را از روی جهالت صاحبانشان تصور کرد ؟ هرگز !آذربایجان شمالی که یک پنجم اراضی از دست رفته ایران در قفقاز محسوب می شود، بر 9 استان ایران اسلامی ما، من جمله اردبیل، تبریز، کردستان، همدان، زنجان، مازندران، گیلان، قزوین و ... ادعای ارضی طرح می کند یعنی در کتب دولتی، من جمله در دروس آموزش و پرورش آذربایجان شمالی،ایران را اشغالگر قلمداد می کند. رئیس جمهورش رسما مدعی ارضی ایران است و اینکار بدان پایه رسیده است که دانش آموزان در دیدار خود با رئیس جمهور آذربایجان شمالی می پرسند، که تکلیف اراضی، که ایران اشغالگر، تصرف کرده چیست ؟این یک وضع است که کشوری و نظامی و دولتی با آنکه خود مورد ادعای ارضی است بر سرزمین ایران، ادعای ارضی میکند و هر چند که این قضیه مختص به آذربایجان شمالی نیست واستان جلغاوه (امارات متحده) نیز یک وضع مشابه است.شما بپرسید که بحرین چند هزار سال است که خاک ایران بوده؟که به بی عرضگی پهلوی دوم از ایران جدا شده ؟آن مقام عالیرتبه در نظام جمهوری اسلامی که پشتش نایستادند ، مگر چه گفت ؟آیا گفت ،عربستان مال ما است ؟ مکه و مدینه مال ماست، عراق و نجف اشرف، کاظمین، سامرا یا مصر و اردن مال ماست ؟ایشان گفتند، بحرین مال ما بود، نه هست، ببینید این آدم نماها چه کردند !رسانه هایشان منعکس کردند :که نمیتوان ساکت بود تا کشورهای عربی هر روز صاحب جدیدی پیدا کنند.آیا بحرین کشوری عربی است که ایران صاحب جدید بحرین عربی باشد ؟ اصلا" ما بحرین عربی داریم ؟؟این همه دشمنی آدم نماها در قا لب سازمان های مثلا بین المللی با ایران در چیست ؟و چرا ایرانی نباید بر 200 سال غارت و تجزیه و اشغالگری میلیونها کیلومتر مربعاراضی از دست رفته ایران بدست دشمنان یهودی اش حساسیت نشان ندهد؟.آیا الحاق بیش از شش میلیون کیلومتر مربع سرزمینهای از دست رفته و اشغال شده بدست اشغالگران، به خاک کشور رسالت تاریخی نسل ایرانی نیست ؟.اگر مسئله اراضی از دست رفته ایران را با بصیرت و عقلائی مورد بررسی قرار دهیمنیک واقف خواهیم بود که دشمنان ایران اسلامی بر حقوق نداشته اشان مصرتر از ما در حقوق داشته مان هستندو صحبت اساسی تر این است که بجای ما دشمنانمان مهاجم شده اند واین فلشی است که به فضل خداوند مسیر آن را می بایست تغییر داد.و زیبنده است رسانه های ما به اندازه مدعیان دروغین که خواهان نیست و نابود کردن ایران ما هستند وارد حوزه رسانه ای شده و پیشرو و پیش قراول حق خواهی در جهت عزت بین المللی ایران و ایرانی باشند.دیروز گورچا کوف و پالمرستون ها می گفتند: ما اجازه نمی دهیم قلمرو ایران بیش از این گسترش یابد .و امروز برژینسکی یهودی می گوید: ما اجازه نمی دهیم امپراطوری ایران احیاء شود.و یا کرد زمن یهودی می گوید: نباید به ایران اجازه تسلط بر منطقه داده شود.این در عرصه خارجه است و اما ....
  • ۰
  • ۰
شهید آیة الله دکتر مفتح در زمره عالمانی است که عمر شریف خویش را در راه احیای معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت به کار گرفته و در سنگرهای گوناگون به ستیز با جهل و تباهی و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضیلت برای آنکه دانشگاه را از تهاجم فرهنگی استعمار و علفهای هرز طاغوتی نجات دهد چشمه هایی از ارزشهای والای دینی را در این کانون اندیشه ، جاری ساخت و در عصری که نغمه جدایی دین از دانش ‍ سازگردیده بود و شب پرستان کوردل با تبلیغات نفاق افکنانه خویش بذر تنافر و ضدیت بین حوزه و دانشگاه می پاشیدند نامبرده این دو کانون را به هم پیوند داد و فرهنگ حاکم بر دانشگاه را که ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهای دینی را بر فضای آن حاکم نمود و به مصداق زکاة العلم نشره جرعه هایی از اندیشه هایی را که در حوزه آموخته بود به کام دانشجویان شیفته فضیلت سرازیر نمود. این نوشتار گذری دارد بر زندگی و آثار آن شهید دانشمند.از ولادت تا تحصیلروحانی فرزانه و عالم متعهد مرحوم حاج شیخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود که در نهایت اخلاص و صداقت روزگار می گذراند و چون وی در ادبیات عرب و فارسی تبحر داشت اشعار زیادی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سروده که ضمن زیبایی های لفظی از مضامین عالی و تاریخ صحیح ائمه و احادیث معتبر سرچشمه گرفته بود. وی علاوه بر سخنوری و وعظ در حوزه علمیه همدان به تدریس مشغول بود. در سال 1307 ش . در خانه چنین ادیب فاضل و وارسته فرزندی دیده به جهان گشود که او را محمد نامیدند. دانش طلبی در سایه معنویت و تربیت و در پرتو فضیلت از همان دوران صباوت ، حلاوت جان این کودک گردید.او روی آوردن به علم و آراسته گردیدن به صفاتی پسندیده را از پدری عالم و مادری نیکوسرشت در کلاس باصفای خانواده آموخت ، از هفت سالگی پایش به مدرسه گشوده شد و در زمینه ادبیات از پدر ادیب و شاعر خویش ‍ بهره مند گردید شهید مفتح پس از فراگیری مقدمات علوم عربی ، فقه و بخشی از منطق نزد پدر و اساتید وقت حوزه همدان به سال 1322 ش . به آشیانه اهل بیت - قم مقدس - مهاجرت نمود و در مدرسه دارالشفاء و در حجره ای محقر و نمناک اقامت گزید و همچون دیگر جویندگان معارف دینی با جدیت و اهتمامی درخور اهمیت به کسب علوم و مکارم پرداخت .ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه کوشش پرجوش و وجود اساتید برجسته سبب آن گردید تا مفتح به صورت شگفت انگیز و شایان توجهی دروس حوزه از جمله رسائل ، مکاسب و کفایه را طی سالهای 1324 - 1322 ش . فراگیرد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قم قلمداد گردد.ایشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد، رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی ره ) فراگرفت . مرحوم مفتح علاوه بر روابط شاگردی و استادی ، با امام پیوندی صمیمانه داشت و آن روح قدسی به ایشان علاقه و عنایت داشتند و در مدتی که امام امت در نجف به سر می بردند وی به طریقی با رهبری و اسوه خویش ارتباط بر قرار کرد. پیامی که حضرت امام به مناسبت شهادت این دانشور ارزشمند صادر نمودند. مبین این رابطه است . دکتر مفتح در آن اختناق خطرناک رژیم ستم شاهی چه در برنامه های علمی و پژوهشی و چه جلسات سخنرانی و تلاشهای تبلیغی اصرار و ابرام داشت که نام امام خمینی( قدس سره ) مطرح شود و در مسجد قبای تهران صریحا و بدون هیچگونه واهمه ای در سالهای قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جاری می ساخت . مرحوم مصطفی زمانی نوشته است که نه تنها مفتح خود چنین روش را بکار می بست بلکه در انجمن اسلام شناسی اعضاء را تقویت می کرد تا به کمال شهامت نه تنها مقاصد او را تقویت کنند. بلکه نامش را هم در کتابها بیاورند. دکتر مفتح بخشی از کتاب رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و دروس خارج خصوصا بخشی از اصول را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره ) فراگرفت . همچنین در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف جلیل القدر امام مجهول القدر علامه طباطبائی تلمذ نمود مدتی از محضر فقیه اهل بیت علیه السلام آیة الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره ) و آیة الله العظمی مرعشی نجفی( ره ) استفاده کرد. بخشی از دروس فلسفه و عرفان را نزد آیة الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت آیة الله سید محمد جحت پرتوی از اندیشه های فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد. دکتر مفتح به موازات علوم حوزوی تحصیلات دانشگاهی را پی گرفت و به دریافت مدرک دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد. در فقه نیز آنچنان تبحری بدست آورد که عنوان با صلابت اجتهاد را برازنده خویش ساخت . پایان نامه تحصیلی وی رد مقطع دکترا با عنوان حکمت الهی در نهج البلاغه بدلیل ژرفایی مطالب و عمق مفاهیم با درجه بسیار خوب مورد قبول دانشگاه واقع شد. 
  • ۰
  • ۰
زندگینامه شهید رئیس علی دلواری   روستای دلوار بندر کوچکی است در پنجاه کیلومتری بوشهر که مرکز یکی از بخشهای ساحلی شهرستان تنگستان است. واژه دلوار به معنای " دلاور " است که گاه " دلبار" هم گفته می شود . شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ نشینهاست. موقعیت دلوار بگونه ای است که کشتیهای بزرگ می توانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذکر شده است . بندر دلوار که جمعیت آن حدود 700 نفر بوده است، بزرگترین نقش را در دفاع از خاک ایران در سال 1914 م.( 1333 ه.ق) در مقابل حمله دوم قوای انگلیس داشته است. رئیس علی فرزند رییس محمد در سال 1261 ش در دهستانی از توابع بوشهر به دنیا آمد. او در عصر مشروطیت ، جوانی 24 ساله ، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا کم مانند و در حب وطن و توکل به خدا ، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات کافی نداشت ، اما پاکی و سرشت و صفات حمیده او زبانزد اطرافیان بود. رییسعلی بعد از این که قوای اشغالگر انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتی وصف‏ناپذیر به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شکست‏های سنگینی بر آنان وارد کرد. رئیسعلی بعد از این که قوای انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شکست‏های سنگینی بر آنان وارد کرد. پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را می‏کنند. محلی که پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شکست را چشیده بودند. رییسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شده و نیروهای متجاوز را که قریب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار می‏کند. قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال به طول انجامید و در این مدت، دلیران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال می‏کردند: پاسداری از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از نفوذ قوای بیگانه به درون سرزمین ایران و دفاع از استقلال وطن. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطه‌خواهان در هزار و سیصدو بیست و شش هجری قمری و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، رئیس علی به همراه سیدمرتضی علم‌الهدی اهرمی به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال هزار وسیصد و بیست و هفت هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند. جنگ میان رئیس علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال هزار و سیصد و سی و سه ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب بیست و سه شوال هزار و سیصد وسی‌وسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده میلادی) هنگامی که رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است رییسعلی دلواری این آزاده دلاور، سرانجام در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران در دوازدهم شهریور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
هوالعلیم     نخوت و غرور و سرکشی و عصیان همه از ویژگی های شیطان است که بخاطر آنها از درگاه حقتعالی رانده شده و جبهه ی باطل را دامن زده است.   -آیا شیطان نمی دانست چه می کند؟   - آیا شیطان نمی دانست با چه کسی مشاجره می کند؟   - آیا شیطان خداوند را نمی شناخت؟   - آیا شیطان خداوند را عبادت و اطاعت نمی کرد؟   - آیا شیطان چندین سال خداوند را به یگانگی نخوانده بود؟   - ... ؟ پس چرا نافرمانی کرد و بر آدم سجده نکرد؟   -آیا خداوند شیطان را نمی شناخت؟   - آیا خداوند عبادت های شیطان را نمی دید؟   - آیا خداوند نمی دانست شیطان از آتش(از جنّیان) است و انسان از گِل؟   - آیا خداوند صبر نداشت؟   - ... ؟ پس چرا شیطان را از خود راند؟    شیطان می دانست باید خداوند را اطاعت کرد – چون پادشاهی مقتدر است- و بر آدم سجده کند ؛ لیکن غرور و خودپرستی او را از اطاعت خداوند سبحان بازداشت ؛ او می دانست که باید در برابر ایزد متعال تسلیم شود امّا چون مخلص نبود و اخلاص در عبادت نداشت ؛ نتوانست سر تسلیم فرود آورد؛ امّا خداوند شیطان را می شناخت و او را از آتش آفریده بود و صبر کافی را داشت تا بتواند پس از چندین هزار سال عبادتِ شیطان، مچ او را بگیرد و او را از خود براند زیرا خداوند افراد با ایمان و با اخلاص را دوست دارد و آنها را هرگز تنها نمی گذارد. خداوند صبر داشت چون اگر نداشت از همان ابتدا شیطان را می راند ولی چنین نکرد زیرا می دانست که وی – شیطان- معترض خواهد شد که چرا؟    امّا بحث بر سر برتری آدم یا شیطان نیست! بلکه بر سر غرور بی جاست : -غرور نماد شیطان است که انسان را به هزار راه بی راهه و هزاران کار نکرده وا می دارد؛ غرور باعث می شود انسان نتواند خود را به ثبات برساند در حالی که برخی می پندارند این غرور نیست و عواملی نظیر شانس، فقر و ... مسئول این فاجعه اند.   -چرا باید کسی بخاطر زیر پا نگذاشتن غرور به هزار نامرد رو بیاندازد و با آنها هزار جور مراوده و ... بکند تا به یک سرپناه به اصطلاح امن – سرپناه شوم شیطان- برسد؟    در صورتی که شاید این غرور بی جا در برابر خانواده – و یا در برابر برخی دوستان- به اقتدار نسبی فرد بیافزاید امّا در عوض غرور و عزّت و کرامت نفس در برابر مردم و جامعه دریده می شود و به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد می آورد. چه بسا راه و رسم غلط را در جامعه ترویج دهد.    با این تفاسیر برخی اصول حفاظت از جامعه و بنیان آن – خانواده- را در نظر نمی گیرند و باعث می شوند برخی دیگر خود را در دام بیاندازند و در این حلقه همه مقصریم!!!    اگر هرکس به اندازه ی سهم خود جبران کند ...    ... آن هنگام می شود جامعه را منتظر دانست ... .
  • vahid hajiloo