دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب

۶۶ مطلب با موضوع «ادبی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

محمد رضا ترکی

بشوی از چهره ی مردم غبار خستگی ها را به یاد ما بیاور آن همه پیوستگی ها را دوباره شهر را از دسته های سینه زنی پر کن بنه مرحم جراحت های چندین دستگی ها راچگونه رنگ ها ما را جدا کردند، می بینی؟بیاموزان به ما یکرنگی و وارستگی ها رابس است این دل شکستن ها و از یاران گسستن ها کدامین مومیایی بندد این بشکستگی ها را؟تو که خود را حسین و دیگران را شمر می دانیکجا آخر به دست آوردی این شایستگی ها را؟غمی زیباست در شور حسینی ، یک غم شیرین که از یاد تو خواهد برد رنج خستگی ها راحرم بار دیگر تکیه گاه عشق خواهد شداگر بر پا نمایی تکیه ی دلبستگی ها رااز محمد رضا ترکی شاعر و استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

سخن عشق

امام حسین (ع):من کشتته ی اشکم هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند،مگر آنکه گریان شود.امام صادق(ع):نفس کشیدن کسی که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد،ذکر و تسبیح است.گریه کننده ی جدم از جای خود بر نمی خیزد، مگر اینکه مانند روزی که از مادر متولد شده پاک است.خدا حیا می کند که گریه کننده بر حسین بن علی را عذاب کند.امام حسین(ع) دائماً به زوار و گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزایش نظر(رحمت) دارد.برای هر چیزی ثوابی معین است، جز اشکی که برای ما ریخته می شود(که ثواب آن با خداست).امام صادق (ع) به یکی از گریه کنان امام حسین (ع) فرمود: خداوند این اشک هایت را رحمت کند.حضرت زهرا(س) فرمودند: هرگاه گریه کنندگان بر حسینم داخل بهشت شوند من هم داخل بهشت می شوم.
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

انتظار

به نام خدا چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ... چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن ... خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم نه، ولی ... برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ... دوباره صبح ؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی    ***    ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد ... یا درد و غم طی می شود، یا شهریاری می رسد ... ای منتظر! غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر ... گردی به پا شد در افق، گویی سواری می رسد ...    *** به امید روزی که متن اس ام اس ها این باشه: مهدی آمد، انتظار ها هم سر آمد ...    *** مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ... در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست    ***
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
هوالعلیم     نخوت و غرور و سرکشی و عصیان همه از ویژگی های شیطان است که بخاطر آنها از درگاه حقتعالی رانده شده و جبهه ی باطل را دامن زده است.   -آیا شیطان نمی دانست چه می کند؟   - آیا شیطان نمی دانست با چه کسی مشاجره می کند؟   - آیا شیطان خداوند را نمی شناخت؟   - آیا شیطان خداوند را عبادت و اطاعت نمی کرد؟   - آیا شیطان چندین سال خداوند را به یگانگی نخوانده بود؟   - ... ؟ پس چرا نافرمانی کرد و بر آدم سجده نکرد؟   -آیا خداوند شیطان را نمی شناخت؟   - آیا خداوند عبادت های شیطان را نمی دید؟   - آیا خداوند نمی دانست شیطان از آتش(از جنّیان) است و انسان از گِل؟   - آیا خداوند صبر نداشت؟   - ... ؟ پس چرا شیطان را از خود راند؟    شیطان می دانست باید خداوند را اطاعت کرد – چون پادشاهی مقتدر است- و بر آدم سجده کند ؛ لیکن غرور و خودپرستی او را از اطاعت خداوند سبحان بازداشت ؛ او می دانست که باید در برابر ایزد متعال تسلیم شود امّا چون مخلص نبود و اخلاص در عبادت نداشت ؛ نتوانست سر تسلیم فرود آورد؛ امّا خداوند شیطان را می شناخت و او را از آتش آفریده بود و صبر کافی را داشت تا بتواند پس از چندین هزار سال عبادتِ شیطان، مچ او را بگیرد و او را از خود براند زیرا خداوند افراد با ایمان و با اخلاص را دوست دارد و آنها را هرگز تنها نمی گذارد. خداوند صبر داشت چون اگر نداشت از همان ابتدا شیطان را می راند ولی چنین نکرد زیرا می دانست که وی – شیطان- معترض خواهد شد که چرا؟    امّا بحث بر سر برتری آدم یا شیطان نیست! بلکه بر سر غرور بی جاست : -غرور نماد شیطان است که انسان را به هزار راه بی راهه و هزاران کار نکرده وا می دارد؛ غرور باعث می شود انسان نتواند خود را به ثبات برساند در حالی که برخی می پندارند این غرور نیست و عواملی نظیر شانس، فقر و ... مسئول این فاجعه اند.   -چرا باید کسی بخاطر زیر پا نگذاشتن غرور به هزار نامرد رو بیاندازد و با آنها هزار جور مراوده و ... بکند تا به یک سرپناه به اصطلاح امن – سرپناه شوم شیطان- برسد؟    در صورتی که شاید این غرور بی جا در برابر خانواده – و یا در برابر برخی دوستان- به اقتدار نسبی فرد بیافزاید امّا در عوض غرور و عزّت و کرامت نفس در برابر مردم و جامعه دریده می شود و به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد می آورد. چه بسا راه و رسم غلط را در جامعه ترویج دهد.    با این تفاسیر برخی اصول حفاظت از جامعه و بنیان آن – خانواده- را در نظر نمی گیرند و باعث می شوند برخی دیگر خود را در دام بیاندازند و در این حلقه همه مقصریم!!!    اگر هرکس به اندازه ی سهم خود جبران کند ...    ... آن هنگام می شود جامعه را منتظر دانست ... .
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

سال نو مبارک

به نام خدا سلام سال 1390 بر تمام ایرانیان مبارکباد. اینم هفت سین قرآنی: 1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود." این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند. 2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79) " درود بر نوح در میان جهانیان." چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد. 3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109) " درود بر ابراهیم." در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.] 4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120) " درود بر موسی و هارون." درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید: - ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115) - ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116) - ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117) - ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118) - ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119) و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند. سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان. سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است. سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است. 5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130) " درود بر پیروان الیاس" (1) خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129) امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است. تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است. 6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73) " ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید] در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید. 7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5) " [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . " این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند. پی نوشت :  (1)  در تفسیر قمی در ذیل آیه اتدعون بعلا آمده که قوم الیاس ( علیه السلام ) بتی داشتند که آن را بعل می نامیدند / (و در کتاب معانی به سند خود از نوح قادح از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرش از پدران بزرگوارش از علی ( علیهم السلام ) روایت کرده که درباره آیه سلام علی آل یس فرمود : یس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است / و آل یس ما هستیم / مؤلف : و از کتاب عیون از امام رضا ( علیه السلام ) نظیر این حدیث روایت شده /  و البته این دو روایت بر این مبنی صحیح است که ما آیه را به صورت آل یس بخوانیم ، همچنان که در قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب و زید این طور قراءت شده /
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
چرا فردوسی اعراب را نمی بخشد؟ ورود اسلام به ایران پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) در حجة الوداع در محل غدیر خم حضرت علی (ع) را به جانشینی برگزید. اما پس از پیامبر مردم از جانشین بر حق او امام علی (ع) غافل شدند .علی (ع) خانه نشین شد . اول ابوبکر به خلافت رسید  بعد هم عمر شد خلیفه ی دوم مسلمین ؛ حضرت علی (ع) در خلال ده سال خلافت عمر (634-644 م) به گونه ای نمایان از شرکت در جنگ های بزرگی که خلیفه به نام اسلام به راه می انداخت ، از جمله حمله به ایران خود داری کردند.     ایران در خلال هزار سال تاریخش ، هرگز از حمله ی مردم بدوی و پراکنده ی شبه جزیره ی عربستان نهراسیده بود. ولی در سال 636 م ، امپراتوری ساسانی که تنها چند سال قبل از آن در برابر بیزانس روسیه ایستاده بود ، برای مقابله با اعراب کم شمار در مرزهای غربی سپاهی فراهم آورد . آنان در قادسیه لشگر آراستند ؛ قادسیه شهری کوچک در کرانه ی غربی رود فرات بود . جایی که به تقریب هشتاد هزار ایرانی تا دندان مسلح با تحقیر به شاید ده هزار عرب آفتاب سوخته و گرد آلود سندل پوش که پلاس پاره ای بر تن داشتند و تنها سلاحشان سپر و شمشیر بود ، نگاه می کردند . دو طرف چهار ماه مذاکره کردند. عاقبت روزی در ژوئن 637 م ، رستم فرمانده ی ساسانیان ، به اکراه جنگ را شروع کرد . ولی سپاه ساسانی مثل جامعه ساسانی فاقد روحیه بود. جنگجویان مشهور ایرانی، که در لشگر کشی بی حاصل به بیزانس روحیه ی خود را از دست داده بودند به مردان چاق و کم تحرک تبدیل شده بودند. سواره نظام سنگین اسلحه ی ایران که هنگ فیلان پشتیبانی اش می کرد در برابر اعراب سوار بر شتر های تندرو که حمله می کردند درمانده شد. دو طرف سه روز جنگیدند. روز چهارم رستم فرمانده ی بی میل ایران جان داد؛ و سپاهش در یک عقب نشینی بی نظم و پراکنده دروازه ی امپراتوری ساسانی را به روی نیروی مهاجم گشود. در سال 638 م ایوان مدائن در تیسفون تجلی گاه مادی هنر و دانش ایران ساسانی به دست اعراب افتاد. شکوه ثروت های آن، قبیله نشین های فقیر شبه جزیره ی عربستان را به حیرت افکند. تنها دو غنیمت از صدها گنجی که به دست اعراب افتاد یکی شتری عظیم الجثّه از نقره بود و دیگری اسبی از طلا با دندان های زمرد که حلقه ی گلی از یاقوت به گردن داشت. قالی حیرت آور (بهار خسرو) به مکه برده شد که در آنجا رهبران مذهبی متنفّر از تعلقات مادی تکه تکه اش کردند اعراب نادان ویرانی ها به بار آوردند. کتابخانه های بزرگ با این حکم خودسرانه ویران شد که: اگر کتاب های اینجا موافق با اسلامند پس ما به آنها احتیاج نداریم و اگر کتاب های اینجا مخالف با اسلامند پس کفر آمیزند. یزد گرد سوم پادشاه ساسانی با عقب نشینی به حضور ساسانیان در بین النهرین پایان می دهد. در سال 642 جنگ دیگری در نهاوند همدان راه های ایران را به سوی زاگرس و فارس – قلب فلات ایران- می گشاید و بدین ترتیب اسلام وارد ایران می شود.                           .................................................................................................................. * ایرانی ها(ایران، اسلام و روح یک ملت) ساندرا مک کی/ شیوا رویگریان /  فصل دوم ص 50 -70 .
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
نمونه ای از داشته های ایران باستان     در سال 531 میلادی ، خسرو اول (انوشیروان) بر تخت ساسانی نشست . لیکن به رغم فراست سیاسی اش ، پادشاهی خود را از ریشه هایش در فارس جدا کرد. وی که پایتخت خود را به تیسفون در بین النهرین منتقل کرده بود ، برای همیشه سادگی سلطنت کوروش در پاسارگاد را پشت سر نهاد. تیسفون مظهر جلال حکومت مطلقه شد. تالار اجتماعات آن با طاق ضربی اش 121 پا ارتفاع و 84 پا پهنا داشت . در زمستان ، کف آن با قالی افسانه ای « بهار خسرو» فرش می شد . این قالی ایرانی با 90 پا ی مربع مساحت از ابریشم بود و با رشته های طلا و نقره تزیین شده بود و نشانگر باغ سنتی ایران در بهار بود. هزاران قطعه جواهر در بافت این قالی به کار رفته بود – الماس ها برای آب ، زمرد ها برای سبزی گیاهان ، یاقوت ها و مروارید ها و سنگ های قیمتی دیگر برای گل ها و شکوفه ها .
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
به نام خدا شاهنامه نماد هویت ایرانی*برای مطالعه ی نقد کتاب ایرانی ها کلیک کنید فردوسی نام مستعار ابوالقاسم منصور بود که در سال 935 میلادی نزدیک مشهد در شمال شرقی ایران به دنیا آمد. می گویند وی که زمین دار بود برای جهیزیه ی تنها دخترش به پول احتیاج پیدا کرد و سفارش سلطان محمود غزنوی را برای ساختن منظومه ای حماسی پذیرفت. او طی 35 سال شصت هزار بیت شعر سرود و آن را شاهنامه، کتاب شاهان نام کرد. شاهنامه که چهار برابر ایلیاد است حاوی هزار سال تاریخ ایران – از هخامنشیان تا ساسانیان- از پیدایش ایران تا حمله ی اعراب است. زمانی که فردوسی شاهنامه را می نوشت اسلام بخشی انکار ناپذیر در فرهنگ و هویت ایرانی شده بود. از این رو، فردوسی در شاهنامه با تکریم ارزش های اسلامی در برابر فرهنگ پیش از اسلام ایرانیان، به توازنی میان غرور حسرت بار نسبت به شکوه ایران باستان و پذیرش خرد اسلامی اعراب دست یافت از این رو شاهنامه که در بافت اعتقاد به الله نگارش یافته، با تجلیل تاریخ و اساطیر شاهان ایرانی، هویت ایرانی را در دنیای اسلام احیا می کند. فردوسی، مسلمان شیعه، در شعر بلند روایی خود، بدون نفرت یا آرزوی انتقام، به شرح پیروزی اعراب بر ایران می پردازد. وی در ارزش های فلسفی و اجتماعی اسلام که برخی از آنها آرمان های ایرانیان پیش از اسلام را پژواک می دهند چون و چرا نمی کند. فردوسی در اساس اسلام را از اعراب جدا می کند زیرا وی اعراب را مسئول تخفیف فرهنگ متعالی ایرانی می داند.
  • ۰
  • ۰
به نام خدا حال حضرت سجاد (ع) در فاصله ی بین گرفتن وضو و دخول در نماز حضرت علی بن الحسین (ع) هر گاه از وضوی نماز فارغ می شدند، در فاصله ی مابین وضو و نمازشان، ایشان را لرزش فرا می گرفت و به مانند شخص تب داری که می لرزد، می لرزیدند. به ایشان گفته شد: این چه حالتی است که شما را عارض می شود؟ حضرت جواب دادند: «وای بر شما!! آیا می دانید برای چه کسی می ایستم؟ و چه کسی را اراده دارم تا با او به مناجات برخیزم؟ » منبع: اسوه ی کامل -----> سید محمد محسن دعایی
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
به نام خدا اهانت یزید به سر مبارک حضرت سید الشهداء (ع):    مسأله ی اهانت های مکرر «یزید بن معاویه» - که لعنت ابدی خداوند بر او باد- به سر مبارک و نورانی حضرت سید الشهدا-علیه السلام- از مسلمات تاریخی است و تمام گزارشگران آن را نقل کرده اند.    این اهانت ها انواع مختلفی داشته که در اینجا یکی از آنها را بیان می کنیم.    در کتاب عیون اخبارالرضا آمده است که: «فضل» می گوید از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود:«چون سر حسین(ع) را به "شام" حمل کردند، یزید – لعنة ا... علیه- امر کرد آن را بگذارند و سفره ای بگسترانند و او و اصحابش سر آن سفره شروع به خوردن کردند و آب جو (فقّاع) می نوشیدند.وقتی فارغ شدند "یزید " امر کرد که سر را در طشتی زیر تخت بگذارند و تخته ی شطرنج را باز کنند و او نشست تا شطرنج بازی کند و مرتب حسین و پدرش و جدّش (ص) را یاد می کرد و آنها را استهزاء می نمود. هر موقع از رفیقش می برد آب جو می خورد. پس سه بار آن را نوشید و زیادی اش را به روی آن طشت می ریخت. شیعیان ما باید از خوردن "آب جو " و بازی با "شطرنج " اجتناب کنند و هر کس به "آب جو " یا "شطرنج " نگاه کرد، پس به یاد حسین (ع) بیفتد و یزید و آل زیاد را لعنت کند تا خداوند عزوجل به این واسطه گناهان او را ولو به تعداد ستارگان باشد محو نماید. »1 1-  بحارالانوار، ج45، ص176 (به نقل از عیون اخبارالرضا).
  • vahid hajiloo