دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰
سوال اینست که بعضی مدعی اند زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) را می دانند؛ علم به زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) چگونه حاصل می شود؟ ایا اصلا از طریق راه های شناخت که دراختیار بشر هست، می توانیم به زمان ظهور علم پیدا کنیم یانه؟ دراین مقال استدلال خواهیم کرد که بشر پنج راه برای شناخت پدیده ها دارد ولی درهیچ کدام ازاین پنج راه زمان ظهور معلوم نیست.یک. راه وحی.که خاص پیامبران است. بعضی شناخت ها از طریق وحی رسیده است ولی هیچ جا در وحی اشاره به زمان ظهور حضرت ولی عصر نشده لذا کسی نمی تواند با استناد به وحی بگوید زمان ظهور را می دانم. قرآن که وحی الهی است، هیچ جا تصریح به زمان ظهور نکرده است.دو. راه الهام.که خاص ائمه است. بعضی شناخت ها از طریق الهام رسیده ولی هیچ جا درسخنان ائمه اشاره به زمان ظهور نشده بلکه گفته اند ما اصلا زمان ظهور را تعیین نخواهیم کرد. امام صادق فرموده اند: "ما اهل بیت تعیین وقت نمی کنیم. نه برای آنچه  درگذشته اتفاق افتاده و نه برای آنچه در اینده اتفاق خواهد افتاد تعیین وقت نکرده و نخواهیم کرد". (1)سه. راه عقل.هیچ حا علوم عقلی نتوانسته اند زمان ظهور را تعیین بنمایند. شناخت عقلی می تواند قواعد و قوانین کلی را دراختیار ما بگذارد ولی درباره جزئیات پدیده ها مثل زمان دقیق روی دادن آنها سخن نمی گوید.چهار. راه تحربه.تجربه دو وظیفه دارد. یکی تبیین امور بالفعل مشهود و یکی دیگر پیش بینی امور بالقوه نامشهود. داشته ایم در بعضی علوم تجربی که سخنانی درباره پایان عالم و زمان ظهور گفته اند. دراین مورد چه باید گفت؟ اولا عموم آنچه علوم تجربی دراین باره گفته اند فرضیات است. آنها شواهدی یافته اند و براساس شواهد یافت شده، فرضیه ای درباره پایان عالم طراحی کرده اند ولی قطعیت ندارد. ثانیا درباره پایان عالم یک فرضیه تنها وجود ندارد بلکه چند فرضیه وجود دارد لذا توافق دراین مورد دیده نمی شود. ثالثا گزاره های تجربی همگی مشروط اند و درشرایط خاصی درست درمی آیند. اگرآن شرایط وجود نداشته باشد یا تغییرپیدا بکند طبیعی است که نتیجه عوض خواهد شد.پنج. راه شهود.بعضی ادعا می کنند به واسطه کشف و شهود کردن حال چه درخواب و چه دربیداری توانسته اند زمان ظهور حضرت ولی عصر را بفهمند ولی به سه دلیل شهود نمی تواند مجوز تعیین وقت ظهور باشد. ... 
  • ۰
  • ۰

انسان در قرآن

انسان در قرآن، از طرفی مورد ستایش بسیار و از طرف دیگر مورد نکوهش بسیار واقع شده است، به این معنی که بواسطه استعداد فطری خود می تواند راه خیر و کمال را بپوید یا راه شر و نقص را برگزیند زیرا او مکلف و مسئول است. در اسلام هر فرد و هر جماعت مسئول کار خود است. نه کسی را به گناه دیگری می گیرند و نه مردمی را به گناه مردم دیگر (طور/52 و بقره/134). در قرآن، انسان به عنوان گرامی ترین خلایق وصف شده است: «ما فرزندان آدم را کرامت دادیم و آنها را در دشت و در دریا برداشتیم و از چیزهای پاکیزه به آنها روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدگان خویش برتری دادیم.» (اسراء/69) «انسان را به نیکوترین قوامی (سرشت و انگاشتی) آفریدیم.» (تین/4) «خدا آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر (رام) شما کرد و نعمتهای خویش آشکارا و نهان بر شما ارزانی داشت.» (لقمان/40) «خدا کاینات زمین را به خدمت شما گرفت.» (حج/65) لیکن از سوی دیگر انسان به بدیها و مفاسد و شروری موصوف شده که غیر او بدانها وصف نشده است، زیرا خوبی و بدی درباره مخلوق غیرمسئول به کار نمی رود. به همین دلیل این مخلوق مسئول، به کفر و ظلم و طغیان و خسران وصف شده است: «انسان ستم پیشه و ناسپاس است» (ابراهیم/34) «اگر انسان خویشتن را بی نیاز دید طغیان می کند» (علق/6-7) «انسان در زیان است» (عصر/2). منبع:http://www.tahoordanesh.com
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
به نام خدا راوی: نازک دلی آزادگان، چشمه ای زلال است که از دل صخره ای سخت جوشد. دل مؤمن را که می شناسی: مجمع اضداد است، رحم و شدّت را با هم دارد و رقّت و صلابت را نیز با هم . زلزله ای که در شانه های ستبرشان افتاده از غلیان آتش درون است؛ چشمه ی اشک نیز از کنار این آتش می جوشد که این همه داغ است. اماما، مرا نیز با تو سخنی است که اگر اذن می دهی بگویم:« من در صحرای کربلا نبوده ام و اکنون هزار و سیصد و چهل و چند سال از آن روز گذشته است. امّا مگر نه اینکه آن صحرا بادیه ی هول ابتلائات است و هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام، مُرادم آن کسانند که یا لیتنا کنّا معکم گفته اند. پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو کنم.» خورشید سرخ تاسوعا در افق نخلستان های کرانه ی فرات غروب کرده است و زمین ملتهب کربلا را به ستاره ی جُدی سپرده و مؤذن آسمانی اذن حضور داده است و دروازه های عالم قرب را گشوده ... زمین از دل ذرات به آسمان پیوسته است و نسیمی خنک از جانب شمال وزیدن گرفته ... و اصحاب نماز گریه می گزارند.منبع:فتح خون/ سید مرتضی آوینی/ ص 73و74
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

محمد رضا ترکی

بشوی از چهره ی مردم غبار خستگی ها را به یاد ما بیاور آن همه پیوستگی ها را دوباره شهر را از دسته های سینه زنی پر کن بنه مرحم جراحت های چندین دستگی ها راچگونه رنگ ها ما را جدا کردند، می بینی؟بیاموزان به ما یکرنگی و وارستگی ها رابس است این دل شکستن ها و از یاران گسستن ها کدامین مومیایی بندد این بشکستگی ها را؟تو که خود را حسین و دیگران را شمر می دانیکجا آخر به دست آوردی این شایستگی ها را؟غمی زیباست در شور حسینی ، یک غم شیرین که از یاد تو خواهد برد رنج خستگی ها راحرم بار دیگر تکیه گاه عشق خواهد شداگر بر پا نمایی تکیه ی دلبستگی ها رااز محمد رضا ترکی شاعر و استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

سخن عشق

امام حسین (ع):من کشتته ی اشکم هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند،مگر آنکه گریان شود.امام صادق(ع):نفس کشیدن کسی که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد،ذکر و تسبیح است.گریه کننده ی جدم از جای خود بر نمی خیزد، مگر اینکه مانند روزی که از مادر متولد شده پاک است.خدا حیا می کند که گریه کننده بر حسین بن علی را عذاب کند.امام حسین(ع) دائماً به زوار و گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزایش نظر(رحمت) دارد.برای هر چیزی ثوابی معین است، جز اشکی که برای ما ریخته می شود(که ثواب آن با خداست).امام صادق (ع) به یکی از گریه کنان امام حسین (ع) فرمود: خداوند این اشک هایت را رحمت کند.حضرت زهرا(س) فرمودند: هرگاه گریه کنندگان بر حسینم داخل بهشت شوند من هم داخل بهشت می شوم.
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

انتظار

به نام خدا چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ... چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن ... خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم نه، ولی ... برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ... دوباره صبح ؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی    ***    ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد ... یا درد و غم طی می شود، یا شهریاری می رسد ... ای منتظر! غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر ... گردی به پا شد در افق، گویی سواری می رسد ...    *** به امید روزی که متن اس ام اس ها این باشه: مهدی آمد، انتظار ها هم سر آمد ...    *** مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ... در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست    ***
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
زندگینامه شهید رئیس علی دلواری   روستای دلوار بندر کوچکی است در پنجاه کیلومتری بوشهر که مرکز یکی از بخشهای ساحلی شهرستان تنگستان است. واژه دلوار به معنای " دلاور " است که گاه " دلبار" هم گفته می شود . شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ نشینهاست. موقعیت دلوار بگونه ای است که کشتیهای بزرگ می توانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذکر شده است . بندر دلوار که جمعیت آن حدود 700 نفر بوده است، بزرگترین نقش را در دفاع از خاک ایران در سال 1914 م.( 1333 ه.ق) در مقابل حمله دوم قوای انگلیس داشته است. رئیس علی فرزند رییس محمد در سال 1261 ش در دهستانی از توابع بوشهر به دنیا آمد. او در عصر مشروطیت ، جوانی 24 ساله ، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا کم مانند و در حب وطن و توکل به خدا ، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات کافی نداشت ، اما پاکی و سرشت و صفات حمیده او زبانزد اطرافیان بود. رییسعلی بعد از این که قوای اشغالگر انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتی وصف‏ناپذیر به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شکست‏های سنگینی بر آنان وارد کرد. رئیسعلی بعد از این که قوای انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شکست‏های سنگینی بر آنان وارد کرد. پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را می‏کنند. محلی که پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شکست را چشیده بودند. رییسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شده و نیروهای متجاوز را که قریب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار می‏کند. قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال به طول انجامید و در این مدت، دلیران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال می‏کردند: پاسداری از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از نفوذ قوای بیگانه به درون سرزمین ایران و دفاع از استقلال وطن. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطه‌خواهان در هزار و سیصدو بیست و شش هجری قمری و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، رئیس علی به همراه سیدمرتضی علم‌الهدی اهرمی به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال هزار وسیصد و بیست و هفت هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند. جنگ میان رئیس علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال هزار و سیصد و سی و سه ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب بیست و سه شوال هزار و سیصد وسی‌وسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده میلادی) هنگامی که رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است رییسعلی دلواری این آزاده دلاور، سرانجام در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران در دوازدهم شهریور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
هوالعلیم     نخوت و غرور و سرکشی و عصیان همه از ویژگی های شیطان است که بخاطر آنها از درگاه حقتعالی رانده شده و جبهه ی باطل را دامن زده است.   -آیا شیطان نمی دانست چه می کند؟   - آیا شیطان نمی دانست با چه کسی مشاجره می کند؟   - آیا شیطان خداوند را نمی شناخت؟   - آیا شیطان خداوند را عبادت و اطاعت نمی کرد؟   - آیا شیطان چندین سال خداوند را به یگانگی نخوانده بود؟   - ... ؟ پس چرا نافرمانی کرد و بر آدم سجده نکرد؟   -آیا خداوند شیطان را نمی شناخت؟   - آیا خداوند عبادت های شیطان را نمی دید؟   - آیا خداوند نمی دانست شیطان از آتش(از جنّیان) است و انسان از گِل؟   - آیا خداوند صبر نداشت؟   - ... ؟ پس چرا شیطان را از خود راند؟    شیطان می دانست باید خداوند را اطاعت کرد – چون پادشاهی مقتدر است- و بر آدم سجده کند ؛ لیکن غرور و خودپرستی او را از اطاعت خداوند سبحان بازداشت ؛ او می دانست که باید در برابر ایزد متعال تسلیم شود امّا چون مخلص نبود و اخلاص در عبادت نداشت ؛ نتوانست سر تسلیم فرود آورد؛ امّا خداوند شیطان را می شناخت و او را از آتش آفریده بود و صبر کافی را داشت تا بتواند پس از چندین هزار سال عبادتِ شیطان، مچ او را بگیرد و او را از خود براند زیرا خداوند افراد با ایمان و با اخلاص را دوست دارد و آنها را هرگز تنها نمی گذارد. خداوند صبر داشت چون اگر نداشت از همان ابتدا شیطان را می راند ولی چنین نکرد زیرا می دانست که وی – شیطان- معترض خواهد شد که چرا؟    امّا بحث بر سر برتری آدم یا شیطان نیست! بلکه بر سر غرور بی جاست : -غرور نماد شیطان است که انسان را به هزار راه بی راهه و هزاران کار نکرده وا می دارد؛ غرور باعث می شود انسان نتواند خود را به ثبات برساند در حالی که برخی می پندارند این غرور نیست و عواملی نظیر شانس، فقر و ... مسئول این فاجعه اند.   -چرا باید کسی بخاطر زیر پا نگذاشتن غرور به هزار نامرد رو بیاندازد و با آنها هزار جور مراوده و ... بکند تا به یک سرپناه به اصطلاح امن – سرپناه شوم شیطان- برسد؟    در صورتی که شاید این غرور بی جا در برابر خانواده – و یا در برابر برخی دوستان- به اقتدار نسبی فرد بیافزاید امّا در عوض غرور و عزّت و کرامت نفس در برابر مردم و جامعه دریده می شود و به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد می آورد. چه بسا راه و رسم غلط را در جامعه ترویج دهد.    با این تفاسیر برخی اصول حفاظت از جامعه و بنیان آن – خانواده- را در نظر نمی گیرند و باعث می شوند برخی دیگر خود را در دام بیاندازند و در این حلقه همه مقصریم!!!    اگر هرکس به اندازه ی سهم خود جبران کند ...    ... آن هنگام می شود جامعه را منتظر دانست ... .
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

سال نو مبارک

به نام خدا سلام سال 1390 بر تمام ایرانیان مبارکباد. اینم هفت سین قرآنی: 1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود." این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند. 2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79) " درود بر نوح در میان جهانیان." چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد. 3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109) " درود بر ابراهیم." در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.] 4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120) " درود بر موسی و هارون." درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید: - ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115) - ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116) - ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117) - ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118) - ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119) و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند. سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان. سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است. سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است. 5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130) " درود بر پیروان الیاس" (1) خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129) امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است. تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است. 6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73) " ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید] در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید. 7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5) " [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . " این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند. پی نوشت :  (1)  در تفسیر قمی در ذیل آیه اتدعون بعلا آمده که قوم الیاس ( علیه السلام ) بتی داشتند که آن را بعل می نامیدند / (و در کتاب معانی به سند خود از نوح قادح از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرش از پدران بزرگوارش از علی ( علیهم السلام ) روایت کرده که درباره آیه سلام علی آل یس فرمود : یس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است / و آل یس ما هستیم / مؤلف : و از کتاب عیون از امام رضا ( علیه السلام ) نظیر این حدیث روایت شده /  و البته این دو روایت بر این مبنی صحیح است که ما آیه را به صورت آل یس بخوانیم ، همچنان که در قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب و زید این طور قراءت شده /
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
چرا فردوسی اعراب را نمی بخشد؟ ورود اسلام به ایران پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) در حجة الوداع در محل غدیر خم حضرت علی (ع) را به جانشینی برگزید. اما پس از پیامبر مردم از جانشین بر حق او امام علی (ع) غافل شدند .علی (ع) خانه نشین شد . اول ابوبکر به خلافت رسید  بعد هم عمر شد خلیفه ی دوم مسلمین ؛ حضرت علی (ع) در خلال ده سال خلافت عمر (634-644 م) به گونه ای نمایان از شرکت در جنگ های بزرگی که خلیفه به نام اسلام به راه می انداخت ، از جمله حمله به ایران خود داری کردند.     ایران در خلال هزار سال تاریخش ، هرگز از حمله ی مردم بدوی و پراکنده ی شبه جزیره ی عربستان نهراسیده بود. ولی در سال 636 م ، امپراتوری ساسانی که تنها چند سال قبل از آن در برابر بیزانس روسیه ایستاده بود ، برای مقابله با اعراب کم شمار در مرزهای غربی سپاهی فراهم آورد . آنان در قادسیه لشگر آراستند ؛ قادسیه شهری کوچک در کرانه ی غربی رود فرات بود . جایی که به تقریب هشتاد هزار ایرانی تا دندان مسلح با تحقیر به شاید ده هزار عرب آفتاب سوخته و گرد آلود سندل پوش که پلاس پاره ای بر تن داشتند و تنها سلاحشان سپر و شمشیر بود ، نگاه می کردند . دو طرف چهار ماه مذاکره کردند. عاقبت روزی در ژوئن 637 م ، رستم فرمانده ی ساسانیان ، به اکراه جنگ را شروع کرد . ولی سپاه ساسانی مثل جامعه ساسانی فاقد روحیه بود. جنگجویان مشهور ایرانی، که در لشگر کشی بی حاصل به بیزانس روحیه ی خود را از دست داده بودند به مردان چاق و کم تحرک تبدیل شده بودند. سواره نظام سنگین اسلحه ی ایران که هنگ فیلان پشتیبانی اش می کرد در برابر اعراب سوار بر شتر های تندرو که حمله می کردند درمانده شد. دو طرف سه روز جنگیدند. روز چهارم رستم فرمانده ی بی میل ایران جان داد؛ و سپاهش در یک عقب نشینی بی نظم و پراکنده دروازه ی امپراتوری ساسانی را به روی نیروی مهاجم گشود. در سال 638 م ایوان مدائن در تیسفون تجلی گاه مادی هنر و دانش ایران ساسانی به دست اعراب افتاد. شکوه ثروت های آن، قبیله نشین های فقیر شبه جزیره ی عربستان را به حیرت افکند. تنها دو غنیمت از صدها گنجی که به دست اعراب افتاد یکی شتری عظیم الجثّه از نقره بود و دیگری اسبی از طلا با دندان های زمرد که حلقه ی گلی از یاقوت به گردن داشت. قالی حیرت آور (بهار خسرو) به مکه برده شد که در آنجا رهبران مذهبی متنفّر از تعلقات مادی تکه تکه اش کردند اعراب نادان ویرانی ها به بار آوردند. کتابخانه های بزرگ با این حکم خودسرانه ویران شد که: اگر کتاب های اینجا موافق با اسلامند پس ما به آنها احتیاج نداریم و اگر کتاب های اینجا مخالف با اسلامند پس کفر آمیزند. یزد گرد سوم پادشاه ساسانی با عقب نشینی به حضور ساسانیان در بین النهرین پایان می دهد. در سال 642 جنگ دیگری در نهاوند همدان راه های ایران را به سوی زاگرس و فارس – قلب فلات ایران- می گشاید و بدین ترتیب اسلام وارد ایران می شود.                           .................................................................................................................. * ایرانی ها(ایران، اسلام و روح یک ملت) ساندرا مک کی/ شیوا رویگریان /  فصل دوم ص 50 -70 .
  • vahid hajiloo