داستان رستم و اسفندیار یکی از زیباترین داستان های
شاهنامه است. حکایت غم انگیز میان دو نسل؛ کشمکش میان پیر و جوان، گوهر و هنر،
شاهزاده و جهان پهلوان، رویین تن و آسیب پذیر، نوخاسته و مستعفی، و بالآخره کشمکش
بر سر آزادی خواهی و اسارت طلبی است و از آنجا شروع می شود که: اسفندیار رویین تن،
شاهزاده ی پهلوان ایرانی که از عهدشکنی های پدرش گشتاسب، به تنگ آمده است، با
حالتی دژم نزد مادر خود کتایون رفته و شکوه می کند که: " با من همی بد کند
شهریار " زیرا پیش از این پاداش موفقیّت مرا در چندین مأموریت مهم، پادشاهی
ایران زمین دانسته، ولی پس از انجام مأموریت به قول خود عمل نکرده است.
ز بلبل شنیدم
یکی داستان / که برخواند از گفته ی باستان
که چون مست
بازآمد اسفندیار / دژم گشته از خانه ی شهریار
کتایون قیصر
که بُد مادرش / گرفته شب و روز اندر برش
چو از خواب
بیدار شد تیره شب / یکی جام می خواست و
بگشاد لب
چنین گفت با
مادر اسفندیار / که با من همی بد کند
شهریار
گشتاسپ، سخت
دلبسته ی تاج و تخت است و آخرین شرط دستیابی اسفندیار به اورنگ شاهی را به بند
کشیدن رستم عنوان می کند و با این شرط به دست خود، پسر پهلوانش را روانه ی ستیز با
مرگ می کند.
بفرزند پاسخ
چنین داد شاه / که از راستی بگذری نیست
راه
بگیتی نداری
کسی را همال / مگر بی خرد نامور پور زال
سوی سیستان
رفت باید کنون / بکار آوری زور و بند و
فسون
برهنه کنی تیغ
و کوپال را / ببند آوری رستم زال را
اگر رستم از
هفت خان گذشته است، اسفندیار هم هفت خانی دیگر را پشتِ سر گذارده است. اگر رستم در
کسوت بازرگانان به نجّات بیژن شتافته، اسفندیار نیز در هیئت بازرگانان به نجات
خواهران رفته است.
اسفندیار
نماینده ی اتّحاد دین و دولت است. او پرورده ی تعبّد است. زرتشت او را کمر بسته
خود کرده است. او رویین تن است و هیچ سلاحی بر تنش کارگر نمی افتد. برازنده ترین
فرد زمان خود است. چشم و چراغ خانواده ی کیان است. اسفندیار شاهزاده ی موبد است،
نوآور است، ساده دل و مغرور است. هم شاهزاده است و هم جهان پهلوان؛ دو صفتی که در
شاهنامه جز در او در کس دیگری جمع نشده است. سرد و گرم روزگار را چشیده، نه تنها
در بزم و رزم، بلکه در گیرودار زندگی و سیاست نیز مدّتی از عمرش را در غُل و زنجیر
گذرانده است. لبریز از نیروی درونی و جاه طلبی است. ذاتاً لبریز از نیروی درونی و
جاه طلبی و غرور است. ذاتاً مردی صریح و ساده دل است... . اسفندیار و رستم تنها
جهان پهلوانانی هستند که لقب تهمتن دارند.