دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

عشق

به نام خدامثل گیسویی که باد آنرا پریشان میکند هر دلی را روزگاری عشق ویران می کندناگهان می آید ودر سینه می‌لرزد دلمهرچه جز یاد تو رابا خاک یکسان می کندبا من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش استهرکسی وی را به مجروح تازه مهمان می کنداشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مراچشم تو از این خیانت‌ها فراوان میکندعاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستنددردِ بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می کندشعری بسیار زیبا از استاد حاج محمود نیکه
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

آغاز بی پایان...

به نام خداهر چیزی که آغازی داره، بالأخره پایانی هم خواهد داشت....والعاقبةُ للمُتّقین
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

خار و مولانا

به نام خدااینم از مولانا که پیدا کردن درد عاشقی توسط طبیب رو این طوری به نظم کشیده، البته شعر کامل رو نیاوردم و فقط ی قسمت جالبش رو گذاشتم:خار در پا شد چنین دشواریاب / خار در دل چون بود وا ده جوابخار در دل گر بدیدی هر خسی / دست کی بودی غمان را بر کسیکس به زیر دم خر خاری نهد / خر نداند دفع آن بر می‌جهدبر جهد وان خار محکم‌تر زند / عاقلی باید که خاری برکندخر ز بهر دفع خار از سوز و درد / جفته می‌انداخت صد جا زخم کرد
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

برای یک دوست

به نام خدااینم از عکس با سایز متناسب.صرفاً جهت آموزش به یک دوست.(کافیه این کد رو به عکس اضافه کنی:style="width:656px;height:765px;")موفق باشید.
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

Glycyrhiza glabra

به نام خداگیاه شیرین بیان با نام انگلیسی Licorice از خانواده‌ی Fabaceae می‌باشد.نام دیگر این گیاه در فارسی قدیم سوس و در لاتین Reglis می‌باشد.قسمت قابل مصرف شیرین بیان ریزوم آن است.سوس گیاهی است علفی و چند ساله که ساقه‌های زیرزمینی متعددی دارد. هر شاخه دارای 3 تا 8 جفت برگ مرکب بعلاوه یک برگ منفرد در انتهای شاخه است. برگ‌ها خطی و دارای غدد ترشح شیره می‌باشند(علت چسبناکی برگ‌ها). گل‌ها به رنگ بنفش و هر میوه حاوی 4-5 بذر قهوه‌ای رنگ است. ساقه به صورت ظریف و سبز رنگ اما ریشه‌ها قهوه‌ای و گاهی تیره می‌باشند. قسمت داخلی ریشه‌ها (کامبیوم) زرد رنگ می‌باشد. ریزوم‌ها با پوسته‌ای دارای شکاف‌های ممتد و نامنظم قابل شناسایی‌اند.
  • ۰
  • ۰

زکات دانش

به نام خداامام صادق علیه‏ السلام:هرچیزى ‏زکاتى دارد و زکات دانش، آموختن آن است به اهلش.تحف العقول : 364
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
به نام خداوقتی وصیت‌نامه شهدا رو می خوندم، به این متن بر خوردم که قسمتی از وصیت‌نامه‌ی شهید «غلامرضا باصولی» بود. انقدر عمیق و تأثیر گذار که حیفم اومد نذارمش اینجا شما هم ببینید. البته بیشتر شبیه مناجاته تا وصیت ولی در عین سادگی حکایت از عمق بالای معنویت در درک معانی عالم امکان داره.«معبودا، وای به حال آن کسی که قدر نعمت تو را نداند، تو خیلی رحیمی، من رحیمیتت را عیناً اینجا مشاهده کردم و تو را شکر می‌گویم که مرا در حال گناه نمیراندی، خواستی مرا به عالم نور ببری و بعد بمیرانی. ولی خدایا اگر مرا بمیرانی با این کمی توشه چه کنم؟»یاعلی
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

گنج روان

به نام خداتو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان راتو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان رانفسی یار شرابم نفسی یار کبابمچو در این دور خرابم چه کنم دور زمان راز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدمنه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان راز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارمچو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان راچو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویمچه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان راچو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی راچو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان راچه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستیخنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان راز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانیچو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان راجهت گوهر فایق به تک بحر حقایقچو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان رابه سلاح احد تو ره ما را بزدی توهمه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان راز شعاع مه تابان ز خم طره پیچاندل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران رامنگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا رامنگر جور و جفا را بنگر صد نگران راغم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کنهم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان رابطلب امن و امان را بگزین گوشه گران رابشنو راه دهان را مگشا راه دهان رامولانا
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

عشق

به نام خداادعای عشق می‌کنیم و عجیب فراموش‌کاریم. فراموش می‌کنیم حرف‌هایمان، قول‌هایمان، وعده‌هایمان و از همه مهم‌تر اصرارهایمان را.فراموش می‌کنیم...انگار نه انگار که همین دیروز بود، اصرار به وعده دادن می‌کردیم.انتظار با آدم‌ها چه کار که نمی‌کند.همین انتظار از حد که بگذرد گاهی انسانیت را نیز از یاد می‌برد.یاعلی
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

انسانیت

به نام خدا چقدر خوبند کسانی که شبیه حرف‌هایشان هستند. همان‌هایی که بوی انسانیت می‌دهند. آن‌هایی که چایت کنارشان سرد می‌شود و دلت گرم... آری همان‌هایی که آرامش خاصی برای هدیه دادن دارند...آن‌هایی که باید دوستشان داشت و اتفاقاً بسیار اندک‌اند.یاعلی
  • vahid hajiloo