دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

مکتب های ادبی

رئالیسم: یعنی حقیقت جویی و واقع بینی و مشاهده دقیق واقعیت های زندگی همه چیز ورو بدون کم و کاست ودخل وتصرف باید به مردم نشون داده بشه ، آداب نزاکت رعایت نمیکنن واکثر مجسمه هایی که رئالیست ها می سازند بسیار زشت و زننده هست .بیشتر به اوضاع و احوال مردم و به خصوص طبقه پایین جامعه رو بیان میکنن ...معتقدن چه زشت چه زیبا باید همه چیز گفته بشه ...مثل اون چیزی که واقعیت داره ... . گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، هزی جیمس، لئون تولستوی، داستایوسکی، ماکسیم گورکی.و بالزاک از مشوران این سبک هستن سور رئالیسم: فقط خیالی و توهمی و قاطی پاطی نوشتن کارشون هست ....بیشتر افکار فلسفی و روان شناسی توی نوشته ها شون هست ...تا میتونن رویا پردازی میکنن ....میگن هرچی که توی مغز انسان میگذره ، آگاهانه یا غیر ارادی ،حرفهای خودمونی و رویا ها شون رو صادقانه بیارن رو کاغذ ...رویا های درونیشون رو بدون هیچ کم و کاستی بنویسن ....اندره برتون ،لویی آرگون، بالزاک ، از مشهوران این سبک هستن دادائیسم: یه مکتب مزخرفه که خیلی هم طرفدار نداره ...می اومدن نوشته های مثلا روزنامه رو پاره پاره میکردن .. بعدش قاطی پاتی کنار هم میگذاشتن ... کلا مکتب دیونه ها بوده سمبولیسم : از تخیلشون استفاده می کنن وبرای هر چیزی یه سمبول و نشونه و علامت می زارن ....خیلی بی منطق هستن ...بلند پروازن ...غم و اندوه زیاد دارن تو نوشته ها شون ...به واقعیت هم علاقه ندارن ...میگن دنیا بر اساس تفکر نیست ...داستان هاشون هم رمز آلود و مرموز هست ...همه چیز از جمله دنیا ، زندگی ،ارواح و...رازش فاش نشده و اینها میخوان با سمبل نشون بدن این راز ها رو .......مریس مترلینگ، ادگارد الن پو ، مالارمه ..از مشهوران این سبک هستن.ناتورالیسم:  یعنی طبیعت گرایی ...بیشتر در مورد جزئیات مطلب مینویسن ...مکالمات طولانی و عامیانه توی نوشته هاشون هست ...یه جور هایی میگن آدمها با قدرت طبیعیشون می تونن بر هر چیزی پیروز بشن ... زندگی و طبیعت و عشق و کار و شجاعت را بزرگ می دونستن و به ادبیات و هنر جنبه علمی میدن امیل زولا، فالکنر، الفونس دوده از مشهوران این سبک هستن رومانتیسم یا رمانتیک: یعنی خیال پردازی یا احساسی برخورد کردن ...میگن مطلب باید با هیجان نوشته بشه تا خواننده هم با هیجان بخوندش ...از کلمه های من و خود زیاد استفاده میکنن ...یه جور هایی استفاده از تخیل و رویا و تا حدودی هم علاقه به دین و مذهب و اخلاق دارن ..میگن باید از ناکامی، دلتنگی، اندوه و سرخوردگی ها، به رؤیا، به گذشته، به سرزمینهای دیگر، به تخیلات فرار کرد .توی هنر نباید از عقل و منطق استفاده کنن ...آزادی خواهی در اندیشه و بیان ، توی هنر اعتقاد دارن ...تولستوی ،چخوف ،ماکسیم گورکی ،لامارتین ،چارلز دیکنز کلاسیک: بیشتر از ادبیات قدیم استفاده میکنن و تقلید میکنن ...بشتر عقل و منطق توی آثارشون دیده میشه ...خیال و رویا رو دوست ندارن و دنبال مطالب پند آموز هستن ...مطابق قوائد و قوانین عمل میکنن...تو هنر دنبال زیبایی و کمال و خوبی هستن و معتقدن که خواننده به غیر از خوندن داستان باید چیز های اخلاقی هم یاد بگیرن ...آرمان گرا هستن ...میلتون ،مولیر ، پتراک ، بوکاچیو و...از مشهوران این سبک هستن اگزیستانسیالیسم : پوچ گرا هستن ...میگن هرکی هر چی دوست داره و هر کاری که میکنه دلش میخواد ...هیچی هم براشون ارزش نداره ...اکثرا هم دست به خودکشی میزنن چون به پوچی و بی ارزشی میرسن...به اصالت وجود ، آزادی انسان و پوچی زندگی معتقدن ...البر کامو ، ژان پل سارترو.......
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

20 روز گذشت...

به نام خدادل من غرق تمناست بیا برگردیم عاشقی با تو چه زیباست بیا بر گردیمسرزمینی که تو را عاقبت از من گیردآری ای یار همین جاست بیا برگردیماللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
موضوع کتاب: ادبیات ایرانیمؤلف:صادق کرمیارناشر: کتاب نیستان ,تاریخ نشر:  ۱۳۸۸تعداد صفحات: ۳۳۶شابک: 978-964-337-514-0توضیحات:«نامیرا»، کتابی که رهبر انقلاب برای شناخت فتنه سفارش کردند این اثر درباره دختر و پسری جوانی است که بین سرداران بزرگ برای حمایت از امام حسین (ع) و یزید تردید دارند؛ در ادامه داستان، این دو جوان طی استدلال‌های مختلف به حقانیت امام حسین (ع) پی می‌برند. به گفته نویسنده کتاب، این داستان پس از دو سال تحقیق نوشته شده است و برای نوشتن آن، آثار تحلیلی که درباره امام حسین (ع) و قیام او و نیز کتاب‌های مقاتل را مطالعه کرده است. نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که نویسنده با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است. بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می‌کند؛ ابتدا به ذهن می‌رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته‌اند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می‌شود «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم‌ عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که می‌گوید پهنه‌ی سرزمین کربلا به اندازه‌ی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست. «نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد و نویسنده‌ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است. نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» می‌دیدیم تا باورمان شود در کوفه‌ای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیه‌السلام ارسال می‌شود چطور یکباره ورق بر می‌‌گردد و آدم‌هایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکه‌های پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را ‌کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابن‌زیاد شدند؟ 
  • ۰
  • ۰
به روز غدیر خم از مقام لم یزلیبه کائنات ندا شد به صوت جلیکه بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر امام و سرور و مولا علیست علیحل شود صد مشکلم با گفتن یک یا علیقلب من خورده گره از روز اول با علیمحرم میقات را گفتم چه گویی زیر لب ؟عاشقانه یک تبسم کرد و گفتا یا علیعید غدیر خم بر شما مبارک
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
خودم با خودم آشتی می کنم خودم با خودم هی بهم می زنم  خودم با خودم زندگی می کنم خودم با خودم می گم هی خودم می شنوم دلم خیلی از دنیا پره...
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰

آنسوی خیال

به نام خداببینید خالی از لطف نیست:[http://www.aparat.com/v/hEX6L]
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
عاشقی، با نام اوتکمیل شدنام او، از5حرف، تشکیل شدحرف(ف)فرهنگ عشق ودلبریحرف(آ)آیینه ی عشق علیحرف(ط)طراح عشق عالمینحرف(م)مادر به اربابم حسینحرف(ه)هستى او، هست نبیاوسبب، برخلقت مولاعلی..السلام علیک یا فاطمه‌الزهرا (س)
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
بسم الله الرحمن الرحیم              تقدیم به روح سردار الله دادی  و سلامتی امام امت صلوات              لطفا اگر دو مطلب قبل را نخوانده اید اول دومطلب قبل رابخوانید .کوچه پس کوچه ها را پشت سر میگذاریم عرض کوچه شاید به سه متر برسد.ماشین را در جایی پارک میکنم و به راه می افتیم. مادر خانه شروع به گفتن مشکلات میکند: شوهرم چند ماه است که زندان است . از یک حاجی بازاری دو و نیم میلیون پول گرفته ایم او هم پنج میلیون سفته گرفته است. دختری کوچک از حیاط به داخل خانه می آید . نه سال سن دارد و کلاس سوم ابتدایی است .حاجی بازاری پنج میلیون تومان میخواهد . خودم اگر یخچال خانه ام را بفروشم جمعا سه میلیون میشود . الان دو میلیون کم دارم تا شوهرم آزاد شود . یارانه خودم هم خود به خود حذف شده است .(دو میلیون تومان را میتوان قرض داد و سفته گرفت . حدودا ماهی 100 تومان میتوانند پرداخت کنند)به منزل دوم که وارد شدیم دو دختر کوچک و یک پسر را دیدیم . پدر به خاطر تصادف 150 میلیون دیه دارد و در زندان است . پول اجاره عقب افتاده و از پول پیشمان کم کرده که الان از 2/5 میلیون دیگر چیزی نمانده . یکبار صاحبخانه در را برویمان بسته بود و نمیگذاشت که از خانه بیرون بیاییم . الان ترشی میفروشم. یارانه به حساب شوهرم میریزد که الان مسدود شده است . بچه ها از سر و کول حاج آقا بالا میروند . و او هم به آنها شکلات میدهد ....منزل سوم : خانه را برادر شوهرم بهمان داده و ما اجاره نمیدهیم. اما....اما سه خانواده در اینجا زندگی میکنیم (خانه یک حال دارد و یک آشپزخانه جمعا 70 متر). زن پسر اولم دوام نیاورد و رفت. الان سهیل بچه ی دو ساله اش با پسرم(بیماری کبدی و کلیوی دارد)با ما زندگی میکنند . آنیکی پسرم با عروسم هم با ما زندگی میکنند. عروس باخودش جهاز نیاورده و اصلا هیچ وسیله ای ندارند.دو دختر که یکی جوان است و دیگری 10 ساله هم با مایند .500 هزار تومان جور کرده ایم اگر پانصد تومان دیگر باشد پسر دومم و عروسم میتوانند ازاینجا بروند و خانه اجاره کنند( موسسه ای وام میدهد اما ضامن نداریم ) هرسه مرد خانه نان خشک جمع میکنند.دیروز بچه ام با بچه ی همسایه دعوایش شده بهش گفته اند که (شماهم آدمین چندتا خانواده یک جا زندگی میکنید؟؟!!!)منزل چهارم : پدر معتاد است و شیشه ای . اصلا به فکر خانواده نیست . شخصی گفته پول کمپ خوابیدنش راهم میدهد اما بیخیال بیخیال است . حاج آقا میپرسد چرا نمیری میخندد وسرش را پایین می اندازد.( انگار نه انگار) . آنطرف اما سه بچه اش واقعا چه گناهی دارند ؟؟؟؟قبلا همسرش پرستار پیرزنی بود و وضعشان نسبتا خوب بود اما شوک عصبی به او وارد شده بود و25 روز دربیمارستان بود  که شغلش را از دست داد...بچه هایم مشکل درسی دارند و نمیتوانم کمکشان کنم .این ها روایاتی دیگر بود از بازدید های موسسه کریمه اهل بیت ع از نیازمندان همدانپیشاپیش دهه فجر مبارک باد و نور به قبر پرنورت ببارد ای امام که گر شما نبودی نمیدانم چه به سر این نیازمندان می آمد؟36 سال جهان منقلب از آمدن شاگردی     وای بر حال عدو گر برسد استادشتک صدایی زن را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا می مجوز داد و نگرانی مراجع و پاسخ علی جنتی و...به لطف کریمه ی اهل بیتی ها چشم های حدیثه کوچولو عمل شد و او دیگر دنیا را زیبا میبیند. زیبای زیبا. بخاری خانه شان هم خریداری شد.برای خانه طاهر کوچولو نیز بخاری تهیه شد(بخاری دست دوم اهدایی)شیر حمام خانه ابولفضل هم خریداری شد . این هفته قرار است برایش تولد بگیریم.13 بسته ی غذایی نیز در این ماه توضیع شد . هنوز هم منتظر کمک هایتان هستیم. هرجور که فکرش را بکنید میتوانید به طرح کمک کنید.به لطف کریمه اهل بیت این هفته مشهد بودم و دعاگوی همه شما دوستان.روز محشر که همه دیده ی گریان دارند       نوکر فاطمه آنروز مباهات کند .برگرفته از وبلاگ محمد حجتی
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
هیچ داری از دل مهدی خبر؟گریه های هر شبش را تا سحر؟او که ارباب تمام عالم است،من بمیرم،سر به زانوی غم است،شیعیان!مهدی غریب و بی کس است،جان مولا معصیت دیگر بس است،شیعیان!بس نیست غفلت هایمان؟غربت وتنهایی مولایمان؟ما عبید و عبد دنیا گشته ایم،غافل از مهدی زهرا گشته ایم...
  • vahid hajiloo
  • ۰
  • ۰
روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه"نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نه"این چه خورشید غریبی ست که با حال نزارپای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نه"شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" باردست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نه"هر کجا می نگری "نام حسین است و حسین"ای دمش گرم "سرش" رفت ولی "قولش نه" ...
  • vahid hajiloo