دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

دست نوشته های یک مهندس

توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید: «اکنون توبه کردم.» پذیرفته نیست. نساء : 18

هرکه گردد در جهان چون بو تراب
بازگرداند ز مغرب آفتاب «اقبال لاهوری»

وحید حاجیلو هستم کارشناس ارشد اصلاح نباتات، علاقمند به سیتوژنتیک و آزمایشگاه. پس از عمری -حدود 15 سال- وبلاگ نویسی در میهن بلاگ به اجبار و با تأسف که این سیستم وبلاگ دهی برای همیشه قراره خاموش بشه، مجبور شدیم کوچ کنیم و این شد که اومدیم به رسانه ی متخصصان و اهل قلم پیوستیم.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

گام چهارم: چوب در چرخ جوانان/ سخنی با والدین 2

متأسفانه بعضی وقت ها در بعضی از خانواده ها که البته کم هم نیستند، پدر و مادر  نقش خود را فراموش می کنند.

چه طوری؟

عدم توجه به خواسته ی فرزند در امر ازدواج

مثلاً به فرزندان شان ازدواج هایی تحمیل می کنند که اگرچه  برای فرزند آب (خانه و زندگی) نمی شودامّا برای والدین نان می شود. اسمش را هم می گذارند خیر و خواهی البته نتیجه اش از 2 حال خارج نیست:

1- فرزند برومند کوتاه می آید و به اسم بچّه ی سر به راه پا روی دل خود می گذارد و به پدر و مادر اعتماد می کند؛ پا به شهری(زندگی) ناشناخته می گذارد که مسیر رفت و آمد آن را نمی داند.

2- جوان کوتاه نمی آید و خود را به هر آب و آتشی می زند تا پدر و مادر را از اشتباه در بیاورد که راهی پر پیچ و خم و خطرناک است.

(ها؟ غیر این دو راه که راهی نیست. ها؟)

 نقش و وظیفه ی پدر و مادر راهنمایی و مراقبت از نهالی است که می خواهد درخت تنومند شود و شاخ و برگ و میوه بدهد و سری در سرها در بیاورد.

متأسفانه عدم آگاهی پدر و مادر به خوشبختی و بد بختی فرزندان شان دامن می زند.والدین عزیز چرا مهمترین تصمیم زندگی یک جوان را به بازی می گیرید؟ چرا سنگی به بزرگی و سنگینی مهریه پیش پای جوانان می اندازید؟ آن هم نه یکی، نه دوتا، 5000 سکه ی تمام بهارآزادی!!!؟  

ریشه ی مهریه ی سنگین از کجا آب می خورد؟

چرا همچین چیزی را به جوان خود و دیگری تحمیل می کنید؟

چرا قصد همه از ازدواج یک شبه پول دار شدن است؟

چرا خانه و ماشین و لوازم لوکس برای دختران مان شوهر شده است؟

چرا مسافرت های خارج از کشور(آنچنانی)و مهمانی مجلل و مهمانان بسیار جای اعتبار و ارزش خانواده را گرفته است؟

چه کسی پاسخ گو است؟

                                کلاه تان را قاضی کنید.

 من می دانم... !

·از بی کفایتی و بی لیاقتی دخترتان مطلع هستید!(دخترک به خودی خود تقصیری ندارد) چون خودتان این طور تربیتش کرده اید و مطمئن هستید که بیش از 6 ماه شوهرش تحمل نخواهد کرد و او را طلاق خواهد داد؛ پس برای تثبیت موقعیتّی (ازدواجی که حتی خوابش را نمی دید/ امید نداشت)که بدست آورده است مهریه ی سنگین می خواهید با آگاهی به این که داماد همچین پولی ندارد و نخواهد داشت. با وجودی که نمی دانید سکه چیست چون رنگش را هم ندیده اید ولی برای تضمین فروش جنس بد (که باید بیخ ریش صاحبش باشد!!) ولی ادّعا می کنید جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود! مهر سنگین می خواهید.

·اگر طلاق به هر علتی جاری شد چون باز هم اصل معامله زیر سؤال نرود و جنس فروخته شده پس گرفته نگردد بایستی سرپناهی با گرفتن مهریه ی عند المطالبه برای دخترتان تهیه کنید که زندگی جدیدی را دور از خانواده ی شوهر و دور از خانواده ی پدری شروع کند و این زندگی تنهایی را تنها بچرخاند. بخور و نمیر(با مکیدن پول و خون و عرق جبین شوهر سابق).

حال برای من سؤال پیش می آید که

باید اندیشید:

 " مگر دختر را می فروشیم که برابرش سکه ی طلا می خواهیم؟ مگر به سکه ی طلا می ارزد؟ اگر می فروشیم تکلیف خود و دیگران را روشن کنیم و قال قضیه را بکنیم و یکبار دیه ی یک انسان کامل را از داماد بگیریم و خلاص" (اصل دین و مسلمانی مان هم عیبی ندارد زیر سؤال برود؛ اصلاً ما ها که از مسلمانی هیچ نداریم ولی تا پای میز محاکمه می رسیم همه مسلمان درست و حسابی می شویم و ادّعا ها داریم دیدنی!!!)  

سؤال است دیگر پیش می آید دست عقل و منطق آدم که نیست!!! سؤال است. 

 

  • ۹۹/۰۹/۱۰
  • vahid hajiloo

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی